پیش بینی قیمت سکه دلار انس جهانی
تحلیل سکه . انس جهانی
پس انداز و میزان آن یکی از عوامل نشان دهنده میزان توسعه یافتگی جوامع است. جوامع کم توسعه یافته، پس انداز کمتری دارند. این اصل را می توان به خانواده ها نیز تعمیم داد. به این معنا که خانواده های مرفه، پس انداز بیشتری دارند و هر چه وضعیت اقتصادی خانواده ضعیفتر باشد، پس انداز کمتری نیز دارد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 مهر 1392برچسب:راهنمای ,پس انداز ,کردن,, توسط حسن
خیلی از ما بی‌اندازه نگران احساس دیگران نسبت به خودمان و اینکه درمورد شخصیتمان چه می‌گویند هستیم.

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 مهر 1392برچسب:چطور ,شخصیت, بهبود, خوش لباس,جذاب , توسط حسن

فرادی که در کار خود خیلی موفق هستند، همیشه برای انجام کارهایشان روش متفاوتی نیز دارند. در این مطلب می خواهیم ببینیم آنها چه کار می کنند و چرا تلاششان ثمر می دهد.

1. آنها برنامه های پشتیبان تهیه می کنند


ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 مهر 1392برچسب:عادات ,خوب, انسان ,موفق,تجارت, توسط حسن
مدیریت سرمایه چیست؟ چگونه می‌توان یک سرمایه گذاری موفق داشت؟ تا چه حد باید از نظرات دیگران و آنچه می‌خرند، تقلید کرد؟
مدیریت سرمایه، گوش نکردن به خریدی است که دیگران به شما پیشنهاد می‌دهند مگر اینکه از نظر تکنیکالی و بنیادی برای شما اثبات شده باشد؛ کنار گذاشتن هیجان و صبر داشتن از مواردی است که برای سرمایه‌گذاری موفق باید بخاطر داشته باشیم. با توجه به موارد فوق به چند نکته مهم در این زمینه اشاره می‌کنیم:
هفت نکته طلایی
1.در ارزیابی‌های خود ، رفتاری محافظه کارانه در پیش بگیرید.


ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 مهر 1392برچسب: نکته ,سرمایه‌گذاری ,موفق, مدیریت سرمایه, طلایی, توسط حسن

با آنکه این روزها پول های میلیونی دیگر پولی نیست، ولی هنوز هم بدست آوردنش هدف بزرگی محسوب می شود. خود پول شاید چندان برایتان مهم نباشد، ولی آزادی ای که پول برایتان می آورد، چیزی است که همه دنبال آن هستند. با این حساب، در سال جدید چه کنیم تا میلیونر شویم؟

پس می خواهید میلیونر بشوید؟

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:چگونه ,ثروتمند, شویم,خرج, توسط حسن

آقای بابک بختیاری متولد ۱۳۵۷ اهل تهران موسس و صاحب امتیاز فروشگاه های زنجیره ای آیس پک و مدیر عامل شرکت آیس پک ایرانیان که محصول آیس پک اختراع ایشان بوده و هیچگونه نمونه مشابهی در جهان نداشته است.



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:بابک,بختیاری,آیس پک,مبتکر , ایرانی, توسط حسن

با حقوق معلمی شروع کردم در سال 1334 درست همان زمانی که تعداد دانشجویان دانشگاه ها و موسسات عالی کشور محدودتر از آن بود که کسی به مدرک بنازد، حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. در آن دوره و زمانه و با شرایط نسبتا سخت خانوادگی ای که داشت، به مخیله هیچ کس – حتی صمیمی ترین دوستانش- خطور نمی‌کرد که چندین و چند سال بعد درست در روزگاری که برای نشستن روی یکی از صندلی های دانشگاه عده ای سر و دست می‌‌شکنند، قرار است یکی از بزرگ ترین راه های گذشتن از دروازه های کنکور به دوستان او و موسسه اش وابسته باشد؛ حالا – یعنی 55 سال بعد- در نزدیکی سید خندان و میدان انقلاب او پر آوازه ترین پدر خوانده کنکور ایران است و برای خیلی ها راهی جز روش طراحی شده او برای رسیدن به دانشگاه وجود ندارد.

کودکی اش مثل یک دون کورلئونه واقعی روی خط فقر و سختی گذشت اما شروع تمام موفقیت هایش به تلاش های مادر وابسته بود؛ مادری که تا ششم دبستان درس خوانده بود. برای پنجم ابتدایی تدریس می‌کرد و ماهی 100 تومان هم حقوق می‌گرفت و ادامه تحصیل هم می‌داد. روزگار سختی را می‌گذراند، حقوق کم بود و خرج زیاد. او مجبور بود برای کمک به مادر و برادرش تابستان ها کار کند و برای دبیرستان هم سراغ مدارس شبانه برود. خودش در معدود مصاحبه هایی که با مجله هایی مثل کار آفرینان و خانواده سبز انجام داده، می‌گوید: « از دوران دبستان تابستان که شروع می‌شد می‌رفتم سر کار. حقوقم کم بود اما بالاخره به یک دردی می‌خورد. سه سال آخر دبیرستان بود که دیگر کار کردن تابستان ها به تنهایی کفافمان را نمی‌داد. همین شد که روزها کار می‌کردم و شب ها درس می‌خواندم.»
اما با تمام این احوال گویا آموزش و درس در خانواده شان حرف اول را می‌زده؛ مادر شش سال دبیرستان را سه ساله تمام می‌کند و تا فوق دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس هم پیش می‌رود. آن طور که خودش می‌گوید، مادرش او را در مسیر آموزش قرار داده است.
قلم چی کنکور می‌دهد با هر مشقت درس تمام می‌شود. یا باید سراغ کار برود و یک حقوق بخور و نمیر در انتهای برج راضی اش کند یا با مدرک شاگرد اولی بچه های متفرقه عزمش را جزم کند و برود توی دل کنکور؛‌ « دانشکده فنی، کعبه آمالم بود. فرق نمی‌کرد چه رشته ای، همین که وارد بشوم برایم کافی بود» همکلاسی ها همه بزرگ بودند و کافی بود دیپلم را بگیرند تا بروند پی زندگی و پول در آوردنشان. برای همین هم در سال آخر دبیرستان نه خبری از فوق برنامه بود، نه آمادگی برای کنکور؛ « می‌خواستم قید دانشگاه رفتن را بزنم و بروم دنبال زندگی. چون اصلا فکرش را هم نمی‌کردم در دانشگاه تهران قبول شوم. بدون انتظار برد، پایین ترین رشته ای که می‌شد در دانشگاه تهران قبول شد، یعنی مهندسی معدن را انتخاب کردم و در کمال ناباوری اول شدم.»
تدریس یک پدر خوانده اولین تدریس زندگی اش در ده سالگی انجام شد؛ به پسرکی که همیشه با ریاضی مشکل داشت درس داد و او را به نمره 14-13 رساند، به عنوان موفقیت در اولین تدریس سر صف تشویق شد و همین آغازی شد برای پوشیدن ردای یک پدر خوانده در عرصه کنکور. دوره دبیرستان هم به بچه های شبانه که ده سالی از او بزرگ تر بودند، درس می‌داد؛ « چون نه جایی برای درس خواندن داشتیم و نه زمان آزاد که برای این امر بگذاریم. چهار صبح دربان پارک لاله را بیدار می‌کردیم و تا هفت صبح آن جا درس می‌خواندیم.» سعید شبقره، استاد معارف و یکی از همراهان دائمی کانون فرهنگی آموزش می‌گوید: « از ابتدا به شدت به تدریس علاقه داشت. آن طور که من از تعریف هایش شنیده ام، دوران دانشجویی با یک دو چرخه سراغ تدریس خصوصی می‌رفته.»قلم چی سپس با تنی چند از دوستانش کار تدریس خصوصی را در آموزشگاهی با نام البرز پی می‌گیرد و رسما تبدیل می‌شود به یک معلم تدریس خصوصی.
کانون فرهنگی آموزش وارد می‌شود سال های بعد از جنگ است و مردم از نظر اقتصادی چندان وضعیت مناسبی ندارند. بسیاری از نیروهای مستعد و جوان کشور به شهادت رسیده اند و حالا دیگر همت جوانان بر سازندگی است و آمار رسیدگان به مرحله کنکور به حد چشمگیری بالا می‌رود. پس در چنین اوضاع و شرایطی حتما استفاده از معلم خصوصی و تدریس یک نفره ضروری به نظر نمی‌رسد؛‌« فکر کردم در تدریس خصوصی نفع به کسانی می‌رسد که معمولا وضع مالی خوبی دارند. اما تکلیف آن هایی که با استعداد های خوب امکانات مالی نداشتند چه می‌شد؟ برای همین سراغ ایده ای رفتم که به کلاس های آموزشی، امکانات مالی و مدرسه نیازی نداشت و حتی منحصر به بچه های تهرانی هم نمی‌شد؛ ایده آزمون های منظم که هر کس با هر وضعیت اقتصادی امکان استفاده از آن را داشت.» سال 72 اتفاق مهم در تاریخ کنکور ایران رقم می‌خورد؛ یک حادثه شیرین کنکوری؛ اولین آزمون به شیوه قلم چی در زیرزمین دبستان آزادگان، خیابان بوستان چهارم در منطقه پاسداران تهران برگزار شد و نزدیک به 60 نفر هم داوطلبانه آمدند و در آن شرکت کردند. شبقره از آن روزها می‌گوید: « قلم چی با سرمایه زیر صفر و در واقع همان حقوق معلمی شروع کرد. ساختمان سید خندان را اجاره کرد و برای گروه بسیار کمی از داوطلبان آزمون برگزار می‌کرد. به گفته خودش غیر عادی به نظر می‌رسید بچه هایی که یک عمر از امتحان فراری بودند آن هم در روز جمعه بیایند و داوطلبانه امتحان بدهند.»او متوجه شده بود چیزی حدود 75 درصد بچه ها امکان استفاده از کلاس های کنکوررا ندارند و خودشان درس می‌خوانند؛ بنابراین احساس کرد بهترین حالت ممکن طراحی برنامه منظمی است که کمکشان کند تا به صورت خود آموز پیش بروند و در نوع خواندنشان نظمی ایجاد کند. در واقع شکل گیری کانون فرهنگی آموزش به همین دلیل صورت گرفت که در اکثر نقاط کشور و به خصوص در روستا ها افرادی که لیاقت و استعدادش را دارند، بیایند و درست مثل سایرین درس بخوانند و در هر وضعیت مالی و درسی از روش کانون استفاده کنند. خودش معتقد است گسترش این روند با شهریه کم باعث گسترش عدالت آموزشی می‌شد و همچنین خیلی از دانش آموزان هم که روزها کار می‌کردند و شب ها درس می‌خواندند‌، می‌توانستند همین طور درس بخوانند و موفق شوند.
کتاب هایی با نام قلم چی آزمون ها تدوین شده اند و برنامه ریزی مدون هم در اختیار اعضاست. حالا نوبت به اطلاعاتی است که باید دانسته شود! سال 74، ده عنوان کتاب با نزدیک به 50 هزار تیراژ منتشر می‌شود. این کتاب ها سال به سال در رنگ ها و فرم های مختلف تکثیر می‌شوند تا جایی که سال گذشته به هزار و 362 عنوان کتاب در تیراژ کلی 5 میلیون و 229 هزار و 500 عدد می‌رسد. حالا دیگر پنج سالی می‌شود که میان ناشران کمک آموزشی از لحاظ تیراژ و عنوان، کتاب اول است و هر جا که قدم بگذاریم و رنگ های مختلفش میان سایر کتاب های کنکور بیشتر به چشم می‌خورد و این یعنی پدرخواندگی واقعی در زمینه کنکور رنگ حقیقی به خود می‌گیرد.
اتفاقی به نام وقف! همه باید درس بخوانند؛ حتی فقیرترها. پس « پیشنهادی به شان می‌کنیم که نتوانند ردش کنند.» این پدر خوانده برای اینکه همه بتوانند درس بخوانند، دو پیشنهاد اساسی دارد؛ اول این که دانش آموزانی که مشکل مالی دارند و سرپرستی شان به عهده مادرشان است، بورسیه می‌شوند تا رایگان درس بخوانند. دوم هم ساخت مدارس و و کتابخانه است تا نه تنها بعد از خودش این مسیر ادامه پیدا کند، یلکه طوری باشد که همه دانش آموزان نیازمند بتوانند از آن بهره مند شوند. به گفته او تا به حال 300 نمایندگی کانون در سراسر کشور وقف شده. برای همین هم هست که پرونده قلم چی این روزها مثل بسیاری از وقف های دیگر روی بورس است!
نهایت یک پدر آزمون ها، کتاب ها، برنامه ها و از همه مهم تر تبلیغات به نهایت خود رسیده اند. دیگر نمی‌شود اسم کنکور را آورد و از بردن نامش طفره رفت. از این جا به بعد برنامه ای که قلم چی برای آینده اش در نظر دارد، این است؛ به جایی برسد که اگر کسی نام او را بشنود، یاد آموزش به معنای کلی اش بیفتد. حالا دیگر او آرزو دارد به جایی برسد که دانش آموزان روش فکر کردن را بیاموزند و بتوانند برای خودشان برنامه ریزی کنند؛ فکر کردن به روش قلم چی حد نهایت چیزی است که یک پدر خوانده به آن می‌اندیشد.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:قلم چی , زندگینامه,کنکور,موفقیت, توسط حسن
چه بخواهید چه نخواهید فیسبوک دیگر سهم بزرگی از زندگی بشر امروز را به خود اختصاص داده است. فیسبوکی که در ماه فوریه ۲۰۰۴ میلادی توسط جوانی به نام مارک زوکربرگ (Mark Zuckerberg) به راه انداخته شد. ابتکاری که فقط در چهار ساعت اول ورودش به دنیای پر رمز و راز اینترنت ۴۵۰ کاربر پیدا کرد و در همین ۴ ساعت ۲۲ هزار بازدید داشت. فیسبوکی که حالا دیگر صاحبش ۱۷ میلیارد دلار ثروت دارد و بیش از ۸۵۰ میلیون کاربر فعال؛ علاوه بر این‌ها نیز بیش از ۳۰۰۰ کارمند برایش در سرتاسر دنیا کار می‌کنند. زوکربرگ همچنین در سال ۲۰۱۰ از طرف مجله تایم به عنوان مرد سال معرفی شد. راستی، شما هم جزء این ۸۵۰ میلیون کاربر هستید؟ شما چقدر می‌دانید از فیسبوکی که همه چیزه شما را می‌داند؟ مارک زوکربرگ بنیانگذار فیسبوک تا سال ۲۰۰۷ در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کرد به تازگی کتابی با نام “اقتصاد لایک” روانه ویترین کتاب فروشی‌های کشورهای غربی شده است که نظر بسیاری از تاجران و صاحبان تجارت‌ها و شرکت‌ها را به خود جلب کرده است. مختصری از محتویات این کتاب را در پیش رویتان می‌گذاریم. The Like Economy, How Businesses Make Money with Facebook این کتاب مانند برنامه‌ای جامع و کامل برای از شروع تا پایان فرآیند بازاریابی و درآمدهای حاصل از فیسبوک است. برایان کارتر (Brian Carter)، نویسنده کتاب، یازده سال است که به طور حرفه‌ای به شرکت‌ها و صاحبان تجارت‌های بزرگ کمک می‌کند تا از طریق ابزارهای آنلاین درآمدشان را دو یا چند برابر کنند. او در این کتاب مرحله به مرحله تکنیک‌ها و درس‌های عملی‌ای که حاصل تجربیات این یازده سال کار و مشاوره حرفه‌ای‌اش می‌باشد را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب که محورش حول افزایش درآمد می‌چرخد انباشته است از ایده‌های نو و راه‌حل‌های امتحان پس داده با تمام جزئیاتی که هر کسی در این زمینه نیاز دارد بداند تا بتواند مدیریتی انعطاف پذیر داشته باشد، از اشتباهات بزرگ بپرهیزد و سود و منافع‌های عظیم و دلچسب به دست آورد. این کتاب به شما خواهد آموخت که چطور موقعیت‌های منفعت ساز را در فیسبوک شناسایی کنید. چطور از ابزارهای فیسبوکی برای بازتاب پیشنهادات و یا برند ویژه خود استفاده کنید و چطور مشتریانتان را در آنها درگیر کنید. چطور از فیسبوک برای قدرت بخشیدن به برنامه‌های بازاریابی کنونی خود استفاده کنید. چطور مشتریانی هواخواه و پر و پا قرص برای خود و محصولاتتان بیابید. چطور به منتقدان برند تولیدی خود عکس العمل نشان دهید. چطور بیشتر به چشم بیایید. چطور روابطتتان را با مشتریانتان، و روابط مشتریان را با یکدیگر قوی‌تر و عمیق‌تر کنید و در پایان چطور این “جامعه” کوچک را به پول تبدیل کنید! مشتریان شما فقط “در” فیسبوک نیستند: امروزه، فیسبوک جایی است که مشتریان شما بیشتر اوقات خود را در آن می‌گذارنند! آنجا جایی است که شما نیاز دارید به آنها دسترسی داشته باشید. بازاریابی در فیسبوک دیگر یک گزینه اختیاری نیست – اما در این حوزه پر است از راه‌حل‌های تبلیغی غیرموثر و گاهی چه بسا منفی که هیچ نتیجه ای را برای شرکت‌ها و برندها دربر نخواهند داشت. این کتاب آنچه که واقعا نیاز دارید را به شما می‌دهد: یک برنامه مرحله به مرحله کامل و جامع امتحان پس داده برای به حداکثر رساندن بازدهی سرمایه شما بر روی فیسبوک. برایان کارتر با تکیه بر تکنیک‌هایی که او برای بیش از بیست شرکت بزرگ استفاده کرد تا درآمدهای آنلاینشان را چندین برابر کند، در این کتاب راهکارهایی بسیار ساده ولی در عین حال مبتکرانه و موثر در پیش روی خواننده قرار می دهد. او همچنین تمام جزئیات خاصی که خواننده برای به کار بردن این راه کارها و تکنیک‌ها نیاز دارد را به گونه‌ای استادانه کوتاه، ولی کاربردی توضیح می‌دهد. خواه شما یک رهبر صنعتی، یک بازاری یا یک متخصص بازاریابی اجتماعی باشید، این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا با هزینه کمتر مشتریان و هواخواهان بیشتری را به سمت خود جذب کنید. مراجعین بیشتری را به خریداران بالقوه تبدیل کنید، با منتقدان برندتان مواجه شوید و پست‌های موثرتر و مثبت‌تری تولید کنید، در ادامه عملکردتان را بسنجید و به بهینه سازی بپردازید و در آخر حضور فیسبوکیتان را از یک تجربه محض، به یک کانال بازاریابی کامل قوی و سودمند تبدیل کنید. در مصاحبه‌ای کارتر می‌گوید: “فقط کافیست شما بدانید “چگونه” ممکن می‌شود، آنگاه دیگر همه چیز به نفع شماست. مشتریان شما به سمت صفحه فیسبوک شما سرازیر می شوند و از رضایت و خوشنودیشان از محصول برند شما می گویند و می‌نویسند، و یا حتی در مقابل مخالفان برند شما جبهه می‌گیرند. همین نوشته‌ها و لایک‌هایی که زیرشان می‌خورد باعث می‌شوند تا آن دیگرانی که هنوز در صف مشتریان شما قرار نگرفته اند با دیدن این همه لایک و اظهار نظرات دیگران، آنها هم در دلشان غوغایی بر پا شود تا به صف مشتریان شما بپوندند. یک حقیقت ساده را در فیسبوک نادیده نگیرید! در فیسبوک ۳ گزینه داریم: like – comment – share. ولی چیزی به نام dislike نداریم. خب حالا فقط کافیست صاحبان صنایع و شرکت‌ها و تجارت‌ها بدانند که چه منفعت‌هایی می‌شود از این همین ۳ گزینه برد. بسیاری این میان ممکن است بگویند: “خب شاید گزینه ای به نام dislike نداشته باشد اما می‌شود در قسمت نظر دادن نظر منفی داد و اعلام نارضایتی کرد.” این چیزی است که بسیاری از آن هراس دارند. ولی این ترس و هراس را می‌توان با چند تکنیک ساده برطرف کرد؛ به طوری که حتی همین نظرات منفی هم برای شما یکجور منفعت محسوب شوند. کارتر همچنین نشان می‌دهد که سرمایه گذاری در فیسبوک، حداقل برای دو سال آینده، موثرتر از تبلیغ کردن در گوگل و تویتر و یا از طریق ایمیل است. پس به خاطر داشته باشید که هر لایک یا کامنت شما در فیسبوک هر چقدر هم که کوچک و ناچیز باشد ارزش بسیار دارد. فقط همین‌ها نیست، کارتر فصلی از کتابش را به اطلاعاتی جالب در مورد فیسبوک اختصاص داده است. مثلا اینکه آیا میدانستید به طور میانگین پست‌های یک صفحه توسط ۱۰ درصد طرفداران آن صفحه مشاهده می شود؟ یا اینکه بیشتر طرفداران یک صفحه پس از لایک کردن آن صفحه هرگز دیگر به آن صفحه باز نمی گردند؟ این کتاب هم برای آنهایی که از قدیم در فیسبوک بوده اند و هم آنهایی که جدید هستن مفید و حائز اهمیت است.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:اقتصاد ,لایک,پول, درآوردن ,فیس بوک, توسط حسن
قبل از اینکه به موفقیت برسید، باید باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. این جمله فقط یک عبارت کلیشه‌ای نیست. مهم نیست که قبلا چه باوری داشته‌اید از هم اکنون می‌توانید با تغییر در باورهای زندگی خود را متحول کنید. در زیر 13 راهکار فکر کردن همانند یک میلیونر را با هم مرور میکنیم: 1. ثروت یک مقوله ذهنی است اشتباه رایج ما این است: « چیزهایی را که باید در درون خودمان جستجو کنیم، اغلب در دنیای خارج منتظرشان هستیم.» موفقیت از درون ما ریشه می‌گیرد. تنها وقتی واقعا احساس خوشبختی می‌کنیم که منشاء رویدادهای خوب و خوشایند از درون هر یک از ما ریشه بگیرد. قبل از ثروتمند شدن در زندگی، باید از ثروتمند شدن در ذهنمان شروع کنیم. یادگیری اصول با ذهن ناهوشیار نکته‌ای بسیار اساسی و بنیادی است. آموختن این موضوع به مردم بسیار مهم است؛ آن‌ها باید موفقیت و خوشبختی را باور کنند . آن را با شور و اشتیاق فراوان بخواهند. هنوز اکثر مردم، با یک یا چند بار زمین خوردن و ناکامی سست می‌شوند و به جای تلاش، زانوی غم بغل می‌گیرند. اراده برای قدرتمند شدن، همیشه ساده نیست . در افراد بی‌ثبات، بی اراده، منفعل و بی‌انگیزه، این ضعف اراده پایدار و مستحکم شده است و برطرف کردن آن بسیار دشوار است. 2. باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. قبل از اینکه به موفقیت برسید، باید باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. این جمله فقط یک عبارت کلیشه‌ای نیست. مهم نیست که قبلا چه باوری داشته‌اید از هم اکنون می‌توانید با تغییر در باورهای زندگی خود را متحول کنید. «بدون داشتن باورهای مثبت و عمیق، هرگز موفق نخواهید شد.» اگر باور نداشته باشید که می‌توانید ثروتمند و متمول شوید، هرگز به ثروت دست نمی‌یابید. متاسفانه اجتماعاتی که در پرورش فکر افراد دخیل‌اند، بیش از پرورش خوش‌بینی در افراد، آن‌ها را به سمت افکار بدبینانه هدایت می‌کنند. اغلب افراد می‌گویند « هرچه را که می‌خواهید در دنیای واقعی نمی‌توانید به دست آورید یا با خیال‌پردازی وقت خود را تلف نکنید.» ما غالبا این حرف‌ها را می‌شنویم و با این تفکرات، باورهایمان شکل می‌گیرد، در نتیجه این‌طور به نظر می‌رسد که ثروت به تعداد محدودی از افراد خوش‌شانس اختصاص دارد. اما این افکار درست نیست، نقطه عطف زندگی افراد موفق جایی است که به کامیابی خود ایمان می‌آورند. 3. تصویر مثبتی از پول وموفقیت در ذهنتان ایجاد کنید. موانع ذهنی خود را درباره‌ی پول و موفقیت، بشناسید. نوع رابطه خود را با پول کشف کنید. ارتباط شما با پول مثبت است یا منفی؟ وقتی افکار خود را درباره‌ی پول به خوبی شناختید، حتما آن‌ها را یادداشت کنید. نگاهی بیاندازید و ببینید چرا این افکار و باورها را نسبت به پول داشته‌اید. سپس، کم‌کم تصویرهای قدیمی ذهنتان را که شما را مایوس و دلسرد کرده‌اند، کنار بگذارید و از آن‌ها صرف نظر کنید. 4.بادقت و مراقبت، افکار خود را وارسی کنید. بر روی اهداف خود تمرکز کنید. برکت، خوشبختی و موفقیت به زندگی شما رو می‌آورد. حساب بانکی باز کنید و هر هفته مبلغی را پس‌انداز کنید. این کار باعث رشد و افزایش این پول می‌شود و تمرکز شما را کم‌کم از مفهوم نداشتن به مفهوم رشد، سوق می‌دهد. سرانجام بدون تلاش آگاهانه، تمرکز و توجه شما به رشد و موفقیت معطوف خواهد شد؛ با این روش همه‌ی افکار شما متحول می‌شود. 5.برای افکارتان مجدداً برنامه ریزی کنید. هر روز، با اطمینان ساعتی را به برنامه‌ریزی ذهنتان اختصاص دهید. خیال‌پردازی کنید و تصویرهای ذهنی مثبت و حتی خیالات خام، در سر بپرورانید. در حالت آرامش، قبل از خواب ذهنتان را غرق تصویرهای مثبت کنید، احساس کنید هر چه را می‌خواهید، اکنون دارید. این کار را به‌طور روزانه و هر هفته، تکرار کنید. به زودی شاهد تحول در زندگیتان خواهید بود. 6. از خودتان بپرسید: اگر همه‌ی دنیا مال من بود و بی‌نهایت زمان داشتم چه می‌کردم؟ اگر همچنان به کار فعلی خود می‌پرداختید یعنی دقیقا در مسیر خوبی حرکت می‌کنید و همان کاری را انجام می‌دهید که باید انجام دهید. اما اگر ترجیح می‌دهید به کار دیگری بپردازید از خودتان بپرسید: چگونه می‌توانم آن‌طور زندگی کنم که واقعا دوست دارم؟ 7. از گفتگوهای درونی خود، آگاه شوید. زندگی همان چیزی را به شما می‌دهد که می‌خواهید. زندگی را آن‌طور که در رویاهایتان می‌بینید، به صورت یک نمایشنامه بنویسید. تصمیم با شماست که زندگیتان را چگونه رقم بزنید. 8. برای رسیدن به رویاهایتان مبارزه کنید تا آن‌ها را به رویای بزرگ تر مبدل سازید. داشتن آرزوهای بزرگ و رویاهای عمیق کلید موفقیت است. ذهن ناهشیار تنها محدودیت‌هایی را می‌شناسد که خود شما بر باورهایتان تحمیل کرده‌اید. البته این باورها می‌توانند تغییر کنند. آرزوی افراد، با تحول دورهای زندگی تغییر می‌کند. 9. در حالت آرامش، عبارات تلقینی و فرمول‌های زیر را برای موفقیت با خود تکرار کنید. من انسان منحصر به فردی هستم و چیزهای زیادی برای ارئه به دیگران دارم. من موظفم که خودم باشم. من موفق می‌شوم.موفقیت وخوشبختی را به زندگی‌ام دعوت می‌کنم. اشخاص و موقعیت‌هایی را که به من کمک می‌کنند، پیدا می‌کنم. من روز به روز، بهتر و بهتر می‌شوم. 10. روی یک برگ کاغذ بنویسید که دوست دارید درآمدتان در سال چه‌قدر باشد. با این کار یک تصویر ذهنی از مبلغی که درنظر دارید در ذهن خود می‌سازید و هدفتان را مشخص می‌کنید. شما می‌توانید ثروتمندتر از آن باشید که فکر می‌کنید. 11. مبلغی را که چند لحظه قبل نوشتید در دو ضرب کنید و واکنش خود را ارزیابی کنید. اگر در ابتدا مبلغ 50000 دلار را یادداشت کرده‌اید حالا از خودتان بپرسید که چرا همان موقع رقم 100000 دلار را ننوشته‌اید. درباره‌ی این هدف بزرگتر چه احساسی دارید؟ آیا فکر می‌کنید 100000 دلار خیلی زیاد است؟ هر ساله هزاران نفر، به جمع میلیونرها می‌پیوندند و میلیون‌ها نفر دیگر درآمدی بالغ بر 1000000 دلار دارند. آن‌ها به قدر کافی تصویر مثبتی از خود دارند که بتوانند به اهداف مورد نظرشان برسند. 12. حال بنویسید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید. تا آنجا که امکان دارد جزئیات را هم منظور کنید. چه کاری دوست دارید انجام دهید؟ چه مقدار پول می‌خواهید به دست آورید؟ در 5 سال آینده؟ در 10 سال آینده؟ در 20 سال آینده؟ 13. اهداف سال آینده‌ی خود را ترسیم کنید. همین که هدف روشنی برای سال بعد در ذهن خود ساختید، برنامه‌ای گام به گام برای دستیابی به آن هدف، بنویسید. هر آنچه را که برای اجرای این برنامه نیاز دارید، در برنامه‌ی خود بگنجانید و برای هر مرحله‌ی تاریخی تعیین کنید.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب: مثل ,میلیونر, فکر ,کنیم, توسط حسن
این روزها مردم برای اینکه زیباتر به نظر برسند، اقدام به استفاده از محصولات آرایشی می کنند که ممکن است باعث خراب شدن پوستشان و تاثیر گذاشتن روی سلامتی جسمیشان شود. در این مقاله قصد داریم نکات آرایشی را برای شما عنوان کنیم که بدون هیچگونه ضرری، همان زیبایی را به شما خواهد بخشید که همیشه آرزو داشتید. مشکلات مربوط به موهایتان را برطرف کنید. مو همیشه یکی از جنبه های اصلی زیبایی به حساب می آمده است. برای زیباتر نشان دادن چهره تان، باید مدل مویی را انتخاب کنید که کاملاً برانده فرم صورتتان باشد.برای این منظور می توانید به سالن های زیبایی مراجعه کرده و از متخصصین زیبایی کمک بگیرید. مطمئناً یکی از مدل های مو هست که بیشتر از بقیه مدل ها به شما می آید، باید همان مدل را پیدا کنید. برای تنوع بیشتر می توانید موهایتان را رنگ کنید، البته رنگی که با رنگ چهره تان نیز متناسب باشد. استفاده از متخصص در این زمینه شما را مطمئن خواهد ساخت که موهایتان خراب نخواهد شد. علاوه بر مدل و رنگ مو، می توانید با تغییر محصولات بهداشتی موی خود مثل شامپو، حالت دهنده و ژل، سلامت موهایتان را نیز افزایش دهید. نحوه آرایشتان را تغییر دهید. این مسئله دیگر به همه ثابت شده است که آرایش تاثیر واقعاً شگرفی می تواند بر زیبایی افراد داشته باشد. دانستن نحوه صحیح انجام خط چشم، سایه چشم، خط لب، رژ لب، رژ گونه و کرم پودر می تواند به شما کمک کند تا زیبایی های چهره تان را نمایان تر سازید. در این قسمت به برخی از مهم ترین نکات آرایش صورت اشاره می کنیم – زیرسازی صحیح و مناسب باعث می شود آرایش بهتر و زیباتر روی صورتتان بنشیند. استفاده صحیح از کرم و پودر و پنکک و استفاده از مرطوب کننده قبل از آنها به شما در این زمینه کمک خواهد کرد - از رنگ های مناسب استفاده کنید. در این زمینه می توانید از رنگ موهایتان الهام بگیرید. متخصصین آرایش اعتقاد دارند که رنگ های کرم و خاکستری برای افراد بلوند و قهوه ای و شکلاتی برای افراد سبزه با موهای مشکی و خرمایی و رنگ های مسی، هلویی و قرمز هم برای آنها که موهای قرمز و شرابی دارند بسیار مناسب است - تکنیک های مختلف آرایش چشم را یاد بگیرید. از آنجا که چشم ها مهمترین مرکز زیبایی در صورت هستند، باید به طور صحیح آرایش شوند تا تاثیر بیشتری روی مخاطب بگذارند. یکی از روش های سایه زدن، کشیدن یک رنگ سایه روی پلک و بعد ادغام آن با رنگی دیگر است. آندسته از افراد که چشمانی گود دارند، بهتر است از سایه های تیره تر استفاده کنند. آنها که چشمانی تنگ دارند، بهتر است خط چشم را کاملاً بیرون از لبه چشم کشیده و در گوشه های چشم آن را کمی پهن تر کنند. اگر چشمانی باز و درشت دارید، بهتر است خط چشم را داخل لبه چشم بکشید تا بزرگی چشم ها کمتر مشخص شود. برای چشم های ریز بهتر است از رنگ های کمرنگتر و برای چشم های درشت از رنگ های گرم تر استفاده شود پوست که بزرگترین اندام بدن است، در زیبایی ما از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. داشتن پوستی سالم و جوان باید در مرحله اول هدف شما قرار گیرد. در این قسمت به بعضی از نکات بهداشتی پوست اشاره می کنیم - برای دور ماندن از اشعه های زیان بخش خورشید، از ضد آفتاب استفاده کنید. - تا حد ممکن از کشیدن سیگار خودداری کنید. - تغذیه و خواب کافی و مناسب داشته باشید. - بر خود استرس وارد نکنید. - از محصولات آرایشی معتبر و باکیفیت استفاده کنید. - بدون شستن دست ها، به پوست صورتتان دست نزنید. - بطور مداوم ورزش کنید. - برای مدت طولانی آرایش را روی صورتتان نگاه ندارید و پس از اتمام کار صورتتان را شستشو دهید نظافت صحیح. به نظافت و سلامت ناخن های دست و پا و همچنین دندان ها توجه داشته.باشید. از مد روز تا جایی پیروی کنید که متناسب شما باشد. استفاده از آخرین مُدهای روز به شما برای انتخاب لباس کمک کرده و باعث می شود راحت تر بتوانید آنچه مطابق خواسته و شخصیتتان است را پیدا کنید.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:نکات ,آرایشی ,بالا ,بردن, اعتماد, نفس, توسط حسن
حتی اگر هم خودش بخواهد، نمی‌تواند آنچه درونش است را پنهان کند. کافی است کمی با فوت‌و‌فن‌های شخصیت‌شناسی آشنا باشید و نتیجه چند تحقیق را به دقت خوانده باشید، تا دست هر کسی برایتان رو شود. اگر می‌خواهید بدانید بغل دستی‌تان، واقعا کیست و چه ویژگی‌هایی دارد، بهتر است یک قلم و کاغذ جلویش بگذارید و بخواهید برای یادگاری هم که شده به شما امضا بدهد. متخصصان نشانه‌شناس و گروهی از روانشناسان، معتقدند شیوه امضا کردن آدم‌ها می‌تواند برخی از خصوصیات‌شان را آشکار کند و به ما بگوید که در مقابل‌شان باید چه رفتاری را در پیش بگیریم. امضای منطقی‌ها اگر در زمان امضا کردن، خودکار را به طرف عقربه‌های ساعت حرکت می‌دهد، فردی منطقی است. اما اگر برعکس این حرکت را انجام می‌دهد، احتمالا با فردی روبه‌رو هستید که به آسانی دلایل شما را نمی‌پذیرد و قانع نمی‌شود، چراکه افرادی که برخلاف عقربه‌های ساعت امضا می‌کنند، معمولا آدم‌هایی غیرمنطقی هستند. پس بهتر است زمانی که فرد مقابل‌تان امضا می‌کند، در کنارش حضور داشته باشید تا علاوه بر شکل امضا، بتوانید جهت حرکت خودکار روی کاغذ را هم ببینید. امضای بی‌خیال‌ها کسانی که امضایشان، گنگ و خط‌خطی است و با عجله و بدون درنگ امضا می‌کنند، زندگی را آسان می‌گیرندو به خاطر موانع‌‌ای که برسر راه‌شان است، زندگی را به کام خود تلخ نمی‌کنند. اگر شما هم آدم آسان گیری باشد،‌در کنار آنها خوش‌خواهید گذراند؛ اما اگر سخت گیر و عصبی باشید بودن با آنها برای‌تان سخت‌ترین کار خواهد بود. امضای جدی‌ها آدم‌هایی که هنگام امضا کردن، خودکار را روی کاغذ فشار می‌دهند، اغلب افراد جدی و منظمی هستند. اگر کاری را به آنها سپرده‌اید، نیازی نیست که نگران انجام شدنش باشید، چون نظم آنها نگرانی شما را برطرف می‌کند اما باید بدانید که این افراد استرس زیادی دارند و احتمال دارد از ضربه‌ای یا سختی‌ای که در کودکی خورده‌اند، آسیب دیده باشند. امضای مرموز‌ها اگر هنگام امضا کردن، خودکار را آرام حرکت می‌دهد و مراقب است که به بهترین شکل امضا کند، احتمالا شخصیتش با آنچه بروز می‌دهد متفاوت است و می‌خواهد در مقابل شما، خود را بهتر از آنچه که هست جلوه دهد. در مقابل چنین فردی کمی محتاط باشید و زمان بیشتری را صرف شناختن خود واقعی‌اش درنظر بگیرید، چراکه به احتمال زیاد، او چیزهای زیادی را برای پنهان کردن از شما دارد. امضای آدم‌های مغرور آدم‌هایی که به‌جای امضا کردن، نام خود را می‌نویسند، خود را فردی باارزش می‌دانند و به توانایی‌هایشان ایمان دارند. آنها دوست دارند نامشان را در همه جا مطرح کنند و آنقدر خود را مطرح و توانمند می‌دانند که ممکن است گاهی مغرور و خودخواه جلوه کنند. این افراد تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا در موقعیت‌های شایسته‌ای قرار بگیرند و از این راه احساس غرور‌شان را ارضا کنند. امضای برونگراها اگر با فردی روبه‌رو هستید که بزرگ و با حروف درشت امضا می‌کند، احتمالا با یک برونگرا در ارتباط هستید. بررسی‌ها می‌گوید آنها افراد با اعتماد به نفسی هستند که گاهی خودشان را بیش از حد باور دارند اما به‌دلیل اراده قوی‌شان می‌توانید روی آنها حساب کنید. از طرف دیگر، کسانی که در سمت راست یک متن امضا می‌کنند، آدم‌هایی برونگرا و اجتماعی هستند که خیلی راحت با غریبه‌ها صمیمی می‌شوند و اگر با چنین فردی به مهمانی دعوت شوید، حتما به شما خوش می‌گذرد. امضای صادق‌ها برای آنکه بدانید با فردی صادق روبه‌رو هستید یا نه، می‌توانید از او بخواهید یک فرم را هم امضا کند. بررسی‌ها مaی‌گوید اگر او بالای فرم را امضا کرد، احتمالا آدم راستگویی نیست، اما اگر پایین فرم را امضا کرد، بیشتر می‌توانید به گفته‌هایش اعتماد کنید. از نظر آنها کسانی که بالای فرم را امضا می‌کنند، کمتر به تعهدات‌شان پایبند می‌مانند؛ پس بهتر است قبل از اعتماد کردن بهانه‌ای برای گرفتن امضایش پیدا کنید. امضای لجباز‌ها اما اگر طرف مقابل‌تان در امضایش از خطوط عمودی استفاده می‌کند، باید بدانید با فردی لجباز روبه‌رو هستید که معمولا هر کاری که بخواهد، انجام می‌دهد، چراکه این افراد، معمولا روی تصمیم‌ها و کارهایی که می‌خواهند انجام دهند، پافشاری می‌کنند. البته این خصلت آنها همیشه هم بد نیست، چون برای رسیدن به چیزی که می‌خواهند تلاش و پافشاری می‌کنند، اگر شما هم آدم لجبازی هستید، ‌احتمالا آسان با چنین فردی کنار نمی‌آیید. امضای عصبی‌ها اگر با فردی روبه‌رو هستید که امضایش شلوغ ‌است، بدانید که شخصیتی مضطرب و ناآرام دارد به ویژه اگر این شخص، امضایی با شکل‌های در هم و آشفته را انتخاب کرده ‌است، می‌توانید آسان‌تر احتمال مضطرب بودنش را مطرح کنید. چنین فردی آسان از کوره در می‌رود، پس در مقابل او کمی محتاط‌تر رفتار کنید. بعید نیست که این افراد آدم‌های شکاکی باشند و بخواهد از همه رفتارهای شما سر در بیاورند. امضای درونگراها افرادی که سمت چپ صفحه را برای امضا کردن انتخاب می‌کنند، آدم‌های خجالتی و درونگرایی هستند که راحت با هرکسی کنار نمی‌آیند. این افراد از اینکه به جمعی وارد شوند که کسی را در آن نمی‌شناسند عذاب می‌کشند و دوست ندارند کسی سر از کار‌شان در بیاورد. آنها سرشان به کار خودشان گرم است و قرار گرفتن در موقعیت‌های ناگهانی، می‌تواند آنها را به شدت مضطرب و حتی ناامید کند. امضای مهربان‌ها آدم‌های مهربان و بخشنده، هنگام امضا کردن، قلم را بسیار آرام روی کاغذ حرکت می‌دهند. سادگی امضای آنها، از قلب ساده‌شان خبر می‌دهد. آنها یا شخصیتی ساده دارند یا سواد بالایی ندارند. این افراد به راحتی حرف دیگران را باور می‌کنند و خودشان هم برای بزرگ‌تر جلوه دادن شخصیت‌شان به دروغ و فریب رو نمی‌آورند. امضای سختکوش‌ها کسانی که در امضایشان از خطوط منحنی و بدون زاویه استفاده می‌کنند، آدم‌های سختکوشی هستند که با هوش و پشتکار فراوانشان به هر چه بخواهند می‌رسند. این افراد برای رسیدن به اهداف خود بسیار مصمم و پر تلاش هستند و تا رسیدن به هدفشان، صبور و بردبارند.آنها حتی با وجود مشکلات هم، هرگز از تصمیم‌شان منصرف نمی‌شوند. امضای‌خجالتی‌ها کسانی که کوتاه و کوچک امضا می‌کنند، افرادی خجالتی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارد. آنها از توانایی‌های خودشان a و معمولا خود را در حاشیه قرار می‌دهند وa در مهمانی‌ها به راحتی با غریبه‌ها صمیمی نمی‌شوند. آنها آنقدر به خودشان بی‌اعتماد هستند که حتی نمی‌خواهند در صفحه کاغذ جای زیادی را اشغال کنند و سعی می‌کنند امضایی کوچک داشته باشند.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:شخصیت ,شناسی , امضا, توسط حسن
یکی از شاخص های قضاوت و شناخت انسان ها، بررسی اهداف و خواسته های آنان است. اهداف نمادهایی هستند که بیانگر مرتبه و درجه تکامل افراد است. لذت بخش ترین تجربه بشر در زندگی، دستیابی به اهداف مورد توجه وی و در نهایت کسب موفقیت در زمان معین است. دستیابی به موفقیت حتی در مورد اهداف به ظاهر کوچک مانند کسب سود مورد انتظار، طراحی و تولید محصولات جدید و یا حتی از بین بردن یک روش نادرست، باعث ایجاد رضایت خاطر، اعتماد به نفس و بالندگی در انسان می شود. آنچه در این میان از اهمیت بسیاری برخوردار است تعیین هدف است. برای رسیدن به موفقیت باید اهداف را از پیش تعیین کرد، در غیر این صورت آنچه به دست می آوریم فقط یک حادثه است و نه تنها قابل تکرار نیست بلکه اعتماد و رضایت خاطری هم نمی آفریند. استاندارد ISO ۹۰۰۱:۲۰۰۰ به ضرورت تعیین اهداف کیفیت تاکید کرده و در یکی از بندهای آن آمده است: «مدیریت رده بالا باید اطمینان یابد که اهداف کیفیت، به ویژه اهدافی که برای برآورده کردن الزامات و خواسته های محصول مورد نیاز هستند در بخش ها و سطوح مختلف درون سازمان تعیین شده اند. اهداف کیفیت باید قابل اندازه گیری بوده و با خط مشی همخوان باشند.»باید بدانیم که اهداف یک بخش ضروری از هدایت موفقیت آمیز کار است. تعیین اهداف عالی ما را قادر می سازد که فعالیت های مهم و مورد نیاز را انتخاب، طراحی و اجرا کنیم. باید توجه داشت زمانی را که برای برنامه ریزی رسیدن به اهداف صرف می کنید از دست نمی دهید بلکه سرمایه گذاری می کنید. فرایند تعیین هدف در یک چرخه بهبود مستمر (Plan Do Check Act) PDCA انجام می گیرد که آن را در اینجا ملاحظه می کنید. ▪ فرایند هدف گذاری و اجرای آن در یک چرخه بهبود مستمر ـ شناسایی نیازمندی ها، توانمندی ها، فرصت ها و تهدیدها- تعیین و تصویب اهداف در سازمان- تعریف شاخص های متناسب ـ اجرای فرآیندها و فعالیت ها ـ جمع آوری اطلاعات متناسب با شاخص ها- جمع بندی و تجزیه و تحلیل- نتیجه گیری حاصل از تحلیل ـ تعریف اقدام و انجام آن- تعیین اثر بخشی اقدامات ● تعریف ها در اینجا برای ورود به بحث «تعیین هدف» آشنایی با چند تعریف مورد نیاز است. در زبان انگلیسی واژه های مختلفی مانند Target، Objective، Goal، Mission وجود دارد که هر کدام بیانگر نوعی هدف از نظر ماهیت و زمان است. صاحبنظران، واژگان مربوط به تعیین هدف را چنین تعریف می کنند. ▪ هدف: هدف یک خواسته دقیق و ملموس است که شما برای دستیابی به آن کوشش می کنید. ▪ ماموریت اصلی: یک عبارت عام است که توسط آن راهکار کلی سازمان مشخص می شود. به بیانی دیگر ماموریت اصلی، قصدی است که اهداف کلی و جزیی را زیر نفوذ خود دارد.برای مثال شرکت نفت پارس در راستای استراتژی های پایدار کشور، به حفظ منافع ذینفعان، حضور در صنعت جهانی روانکارها و گسترش تنوع فعالیت ها با بهره گیری از تکنولوژی روز دنیا، تعالی منابع انسانی، ارتقای کیفی و کمّی محصولات تولیدی، صدور کالا و خدمات مهندسی، ارائه مشاوره های بین المللی و نقش آفرینی در تعیین استانداردهای جهانی در فعالیت های مورد نظر می اندیشد. ▪ اهداف کلی: اهداف کلی، تکمیل کننده ماموریت اصلی هستند و اگر هیچ ماموریت اصلی و هیچ وظیفه و حس هدف داری در سازمان وجود نداشته باشد تعیین اهداف کلی مشکل است. ▪ اهداف جزیی: اهداف جزیی را می توان، فوت و فن هایی برای رسیدن به اهداف کلی دانست. برای مثال اگر ماموریت شرکتی رسیدن به مقام بهترین تولید کننده خودرو در سطح جهان باشد استفاده از آخرین فناوری روز دنیا به عنوان یک هدف کلی و ایجاد راحتی و آسایش مشتری یا مصرف سوخت کمتر و غیره به عنوان هدف های جزیی مطرح می شوند. برای هر هدف می توان یک یا چند هدف جزیی تعیین کرد. ● تعیین اهداف اهداف از ایده ها و خواست ها نشأت می گیرد. برای مثال یک خواسته می تواند این باشد که آنقدر درآمد داشته باشیم که بتوانیم یک خط تولید جدید برای شرکت، خریداری و راه اندازی کنیم. این خواسته می تواند سرچشمه اهدافی مانند افزایش فروش، افزایش سود و خرید خط تولید جدید باشد.محیط داخلی و خارجی سازمان در حال تغییر وتحول و دگرگونی است. بنابراین به طور پیوسته با فرصت ها و تهدیدهایی روبرو خواهیم بود که می توان از آن برای رسیدن به اهداف سازمانی به شیوه مناسب بهره برداری کرد.نکته مهم اینکه کسانی که در تحقق هدف ایفای نقش می کنند می بایست در تهیه و تنظیم اهداف نیز شرکت داشته باشند. فراهم آوردن زمینه مشارکت افراد باعث همکاری بیشتر، کسب حمایت و ایجاد حس تعهد در رسیدن به اهداف خواهد شد. فرایند تجزیه و تحلیل هدف، دارای سه مرحله است. این سه مرحله عبارتند از: ۱) بحث (ارائه خواست ها، نیازها و قابلیت ها)، ۲) مصالحه (مبادله اطلاعات و توافق بر سر نحوه تحقق اهداف) و ۳) توافق (مرحله تکامل یافته مصالحه که در آن فوت و فن های مورد نیاز تعیین می شوند) مهم ترین ماموریت و رسالت هر سازمان برطرف کردن نیازمندی طرف های ذینفع است که می بایست به طور مرتب تعیین و مورد بازنگری قرار گیرد. به طور کلی اهداف در پنج بخش زیر تعریف می شوند: - بهبود عملکرد کسب و کار: بازار و محیط جامعه و مشتریان مورد توجه قرار می گیرند. - بهبود عملکرد محصول: تامین نیازهای مشتریان در اولویت قرار می گیرد. - بهبود عملکرد فرایند: قابلیت، کارایی و اثربخشی فرایند را مورد توجه قرار می دهد. - بهبود عملکرد سازمان: قابلیت، کارایی و اثربخشی سازمان و انعطاف پذیری در برابر تغییرات محیطی و نظایر آن را مورد توجه قرار می دهد. - بهبود عملکرد کارکنان: مهارت، دانش، انگیزش و توانمندسازی نیروی انسانی را مورد توجه قرار می دهد. ● سلسله مراتب تعیین اهداف به طور معمول اهداف به صورت آبشاری از بالا به پایین تعیین و اعلام می شوند. بالاترین رده اهداف، توسط هیأت مدیره سازمان براساس اطلاعات و نیازمندی های مشتریان، بازار، جامعه داخلی و جامعه جهانی، ماموریت اصلی (Mission) ، چشم انداز (Version) و آرمان ها یا اهداف کلان بلند مدت (Goal) تعیین می شوند. در مرحله بعد اهداف کیفیتی (Objective) توسط مدیریت ارشد و بر مبنای اهداف کلان یا آرمان ها تعیین شده و روش هایی مانند طوفان اندیشه ها (Brain Storming) تعیین می شوند.● ویژگی اهداف هدفی را که بر می گزینید باید دارای۵ ویژگی باشد. اولین حرف هر یک از کلمات این۵ ویژگی را اگر با هم ترکیب کنیم به کلمه Smart به معنی هوشمند می رسیم. یعنی اگر هدفی را که انتخاب می کنید دارای ویژگی های زیر باشد به نحو هوشمندی کنترل امور را به دست خواهید گرفت. به عبارت دیگر سیستم عامل هوشمند جهان هستی، امکان اجرا شدن (Run) فرایند موفقیت را در صورتی می دهد که برنامه آن را به درستی نصب (Install) کرده باشیم. ▪ هدف باید مشخص باشد (Specified): منظور این است که هدف نباید به صورت کلی و غیرشفاف بیان شود، یعنی باید به درستی بدانید چه پاسخی برای چه انتظاری وجود دارد و تصویر شفافی از آن در ذهن داشته باشید. همچنین باید بدانید هدف تحقق یافته چه آثاری برای شما و دیگران خواهد داشت و آیا این آثار ضرورت کافی داشته و انگیزه لازم را ایجاد می کند یا نه. مثلاً اینکه در سال آینده می خواهم پیشرفت کنم! چنین جمله کلی و مبهمی نمی تواند هیچگاه به عنوان یک هدف دنبال شود. بهتر است هدف را در قالب جملات مشخص و مثبت بیان کنید و اگر بتوانید تصویری از هدف تهیه کنید. توجه داشته باشید که برای هر چه بهتر به اجرا درآمدن هدف، باید برآنچه می خواهید تمرکز کنید، نه بر آنچه نمی خواهید. زیرا سیستم عامل جهان هستی انرژی های موجود در عالم را به طرف موضوعی که ذهن ما بر روی آن متمرکز است هدایت می کند. ▪ هدف باید قابل سنجش باشد (Measurable): قضاوت دقیق در رابطه با میزان تحقق هر هدفی در گرو میزان اندازه گیری آن هدف است. قابلیت اندازه گیری برای اهداف، شاخص و معیاری ارائه می کند که با آن بتوان میزان تحقق هدف را اندازه گیری کرد. ویژگی قابل سنجش بودن، منحصر به معنی کمّی بودن اهداف نیست، بلکه به این معنی است که هدف باید شاخصی برای تحقق داشته باشد تا بتوانیم فاصله خود را تا دستیابی کامل به هدف تعیین کنیم. بنابراین باید برای اهداف کمّی از شاخص های کمّی و برای اهداف کیفی از شاخص های کیفی استفاده کرد. ▪ هدف باید دست یافتنی باشد (Achievable): اهدافی که انتخاب می کنید بایستی امکان پذیر باشند. درست است که اهداف باید در سطح بالاتری از شرایط فعلی قرار گرفته باشد اما حداقل باید برای خود ما امکان پذیر باشد. اگر دیگران هدف ما را غیرممکن بدانند به سیستم هوشمند ما خللی وارد نمی شود، اما خودمان باید به تحقق هدفمان ایمان داشته باشیم. چرا که اگر ایمان کافی به تحقق اهدافمان نداشته باشیم آنچه انتخاب کرده ایم یک آرزو محسوب می شود نه یک هدف. در ضمیر ناخودآگاه ما برای امور مختلف فایل های مختلفی تهیه و موضوعات در آن ذخیره می شود. ذخیره کردن هر موضوعی در هر فایلی نتایج خاص خود را به همراه دارد و اگر موضوعی که انتخاب می کنیم از نظر خودمان غیرممکن باشد، به طور اتوماتیک توسط ذهن در فایل آرزوها ذخیره می شود و چون در این فایل هیچ برنامه عملیاتی وجود ندارد در حد یک خاطره باقی می ماند. ▪ هدف باید واقعی و قابل افتخار باشد (Realistic) : واقعی بودن هدف یعنی اینکه خیالی و توهمی نباشد. مثلاً تولید هزار دستگاه ماشین پرنده یا قبولی در رشته ای که در حال حاضر در کنکور وجود ندارد نمی تواند به عنوان هدف تلقی شود. البته به عنوان یک مخترع ساخت ماشین پرنده و یا به عنوان مسئول برنامه ریزی وزارت علوم، ایجاد یک رشته جدید می تواند هدف تلقی شود. همچنین هدف باید به گونه ای انتخاب شود که بتوان حتی قبل از تحقق به آن افتخار کرد.مثلاً تولید۱۰ هزار دستگاه ژیان نمی تواند هدف مناسبی برای یک شرکت بزرگ خودروسازی باشد. ▪ هدف باید دارای زمان باشد (Time bounded): زمان، بخشی از هدف شماست و اهداف در صورتی که در زمان تعیین شده به انجام برسند مفهوم پیدا می کنند. فرض کنید در چهل سالگی صاحب دوچرخه شوید آیا این برای شما مفید خواهد بود؟ لازم نیست زمان هدف خود را پیش بینی کنید بلکه با توجه به ضرورتی که شناسایی می کنید خود هدف، زمان تحقق آن را هم تعیین می کند. بدون مشخص کردن زمان، امکان برنامه ریزی برای انجام فعالیت ها وجود نخواهد داشت. بعد از تعیین اهداف و کنترل Smart بودن آن باید حتماً اهداف را مکتوب کنیم. مکتوب کردن اهداف سبب می شود کلیه مطالب به صورت واضح مطرح شده و نتایج مورد انتظار مشخص شود. نوشتن اهداف به شما اطمینان می بخشد که همه عناصر و اجزا را در نظر گرفته اید. بهتر است اهداف را در دفترچه هایی با فرمت های مشخص شامل سرفصل های زیر مکتوب کنید. - عنوان هدف (حتی المقدور در یک خط) - منافع دستیابی - منابع مورد نیاز برای رسیدن به هدف - افرادی که باید در تحقق هدف همکاری کنند - شاخص اندازه گیری - طرح عملیات (Action Plan) - نمودار گانت (Gant) برای کنترل مداوم پیشرفت برنامه و مقایسه آن با پیش بینی در ضمن بهتر است برای هر هدف پرونده و فایل مجزایی تشکیل و کلیه مکاتبات، مدارک و ... را در درون آن نگهداری کنید.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:تعیین ,هدف ,برنامه ریزی ,موفقیت, توسط حسن
مهم نیست که برای چه شرکت یا در چه صنعتی کار می‌کنید، قوانین برای همه مشاغل یکسان هستند. باید انگیزه داشته باشید، به دنبال نتیجه باشید و وقتی وظیفه‌ای به شما محول می‌شود، برای وارد عمل شدن آماده باشید. اگر آمادگی ذهنی و جسمی لازم را نداشته باشید، زمانی می‌رسد که یک نفر متوجه می‌شود که تعهد کافی برای کارتان را ندارید و این می‌تواند به این معنی باشد که پول کمتری درخواهید آورد یا کارتان مشقت‌بارتر خواهد شد. به همین دلیل است که افراد موفق معمولاً از همان ابتدا عادات کاری خوبی در خود ایجاد می‌کنند که مسیر کارشان را در جهت درست انداخته و آنها را به موفقیت می‌رساند. چه به تازگی وارد دنیای کار شده باشید یا خیلی وقت باشد که در حرفه‌ای مشغول به کار هستید و دوست دارید پیشرفت کنید، عادات جدیدی که الان در خود ایجاد کنید می‌تواند بعدها موفقیت شما را تضمین کند. اینجا می‌خواهیم به عادت‌هایی که همه رئیس‌ها دوست دارند و عادت‌هایی که از آن متنفر هستند اشاره کنیم. همچنین می‌گوییم که این عادات مثبت چطور بر عملکرد کاری شما تاثیر می‌گذارند. لیست کار روزانه تهیه کرده و از آن پیروی کنید هیچ دلیلی ندارد که بدون آمادگی و تمرکز در محل کار حاضر شوید. این قانون شاید خیلی ابتدایی به نظر برسد اما یک واقعیت است: اجرای یک برنامه منظم نیاز به هدفمندی قوی‌تر و راهکار عمل موثرتر دارد. اگر هر روز کارهایی که باید تا پایان روز به انجام برسد را یادداشت کنید، کارتان سازماندهی خوبی پیدا خواهد کرد. همه کارهایی که در لیست می‌گنجانید را یک به یک دنبال کنید و دقیقاً یادداشت کنید که آن کار برای چه کسی است و چه کسی را باید از پیشرفت کارتان مطلع کنید و از آنهایی که در آن کارها با شما همکاری دارد چه انتظاراتی می‌رود. لیست را به دقت اجرا کنید و هدفتان باید این باشد که در هر زمان یک کار را به انجام برسانید. اگر لازم به تنظیم و تعدیل چیزی است، سریع آن را انجام دهید و از عقب انداختن بقیه کارها خودداری کنید. عادت‌های حرفه‌ای معمولاً نیازمند داشتن یک رویکرد وظیفه‌گرا هستند. چنین رویکردی جریان کار شما را مداوم و استوار ساخته و به شما این امکان را می‌دهد ضرب‌العجل‌هایی واقعبینانه داشته باشید. اگر کارتان سازماندهی داشته باشد، ذهنتان به راحتی کارها را دنبال کرده و کیفیت کلی و رضایت از کارتان افزایش می‌یابد. وقتی در عادت برنامه‌ریزی روزانه مهارت پیدا کردید، می‌توانید آن را به برنامه‌ریزی هفتگی تعمیم دهید که باعث می‌شود –اگر شنبه‌ها برنامه‌ریزی کنید-- بفهمید 5 روز بعدتان چه نتایجی در بر خواهد داشت. اگر در یک محیط مهلت‌گرا کار می‌کنید، لیست کار روزانه باعث می‌شود همه کارها را به ترتیب اولویت انجام داده و کمکتان می‌کند که دیگر برای اتمام کارها نیازی به آوردن آنها به منزل و اضافه‌کاری نباشد. 10 دقیقه زودتر در محل‌کار حاضر شوید وقت شناسی یکی از مهمترین عادت‌های حرفه‌ای است که حتماً باید داشته باشید. این امر در محیط کار امری لازم بوده و نشاندهنده مهارت‌های سازمانی و قابل اعتماد بودن شماست. تاخیر داشتن معمولاً منعکس‌کننده سایر نواقص و ضعف‌های کاری است. اگر شما هم جزء آندسته از کارمندان هستید که دیر بر سر کار خود حاضر می‌شوید، ممکن است رئیستان شما را فردی تصور کند ساعت ناهار و استراحت را نیز طول می‌دهد و همیشه آخرین نفر است که سر جلسات حاضر می‌شود (که البته ممکن است صحت نداشته باشد). بااینکه تاخیرها هرازچندگاهی قابل‌توجیه و درک است اما وقت‌شناسی باید یکی از اولویت‌های کاری شما باشد. هیچوقت بیشتر از 10 دقیقه تاخیر نداشته باشید و حتی سعی کنید 10 دقیقه زودتر در محل‌کارتان حاضر شوید. حتی می‌توانید این قانون 10 دقیقه را برای سایر ضرب‌العجل‌های برنامه‌روزانه‌تان هم به کار ببندید. بعنوان مثال، اگر قرار است کاری را ساعت 4 بعدازظهر تحویل دهید، سعی کنید آن را تا 3:50 دقیقه آماده کنید. هربار که کار را زودتر به انجام برسانید، مطمئن باشید که به یاد رئیستان خواهد ماند و این مطمئناً خیلی بهتر از این است که بعنوان فردی که همیشه تاخیر دارد در یادها بمانید. اینکه زودتر کارها را به انجام برسانید به این معنی نیست که باید بیشتر کار کنید. نکته اینجاست که قبل از اینکه کاری را شروع کنید باید کمی به ذهنتان استراحت دهید. چند دقیقه را صرف مطالعه، گوش دادن به موسیقی یا یک تماس تلفنی اختصاص دهید. وقتی زمان کار رسید، ذهنتان بازتر و متمرکزتر خواهد بود. بعد از کار، باز هم یک کار مشابه برای استراحت ذهنتان انجام دهید. وقت گذاشتن برای استراحت یکی دیگر از فواید وقت‌شناس بودن است و همه این با 10 دقیقه زودتر در محل‌کار حاضر شدن میسر خواهد شد. هفته‌ای یکبار یک مقاله مرتبط به کارتان مطالعه کنید هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید، سریعتر نردبان ترقی را بالا خواهید رفت. یکی دیگر از عادات حرفه‌ای خوبی که باید در خودتان پرورش دهید این است که درمورد کارتان اطلاعات جمع کنید. درمورد اینکه شرکت یا کارخانه‌ای که در آن کار می‌کنید چه تاثیر کلی بر آن صنعت دارد تحقیق کنید و مجلاتی پیدا کنید که اطلاعات شما را به‌روز نگه دارد. اینکه به سراغ چه مجلاتی بروید به کار و حرفه‌ای که در آن مشغولید بستگی دارد. لازم نیست این مقالات را حتماً در محل‌کارتان مطالعه کنید. یکی از فواید عالی این عادت حرفه‌ای این است که اگر واقعاً عاشق کارتان باشید، می‌توانید در اوقات فراغتتان به مطالعه این مقالات بپردازید. هرچه بیشتر بخوانید، این اطلاعات را بیشتر می‌توانید در کارتان اجرا کنید. اگر به دنبال چیزی جذاب‌تر از مطالعه مقالات هستید، می‌توانید افکار و نظرات خود درمورد مقالات و نوشته‌های مختلف را نیز یادداشت کنید. این می‌توانید راه خوبی برای به دست آوردن توانایی لازم برای مقاله‌نویسی باشد. میز‌کارتان را مرتب نگه دارید میز درهم و برهم و نامرتب نشاندهنده یک ذهن نامرتب است. هیچ چیز بیشتر کاغذهای درهم و برهم و بقایای غذای دیروز روی میز نمی‌واند شلخته بودن شما را نشان دهد. در این مورد هم باید هوشیار باشید. باید بدانید که چه چیزهایی را لازم است نگه دارید و چه چیزهایی را باید دور بیندازید. دقت کنید که همه چیز از پروژه‌های مختلف گرفته تا زباله‌ها باید محلی برای خود داشته باشند. نگذارید کاغذها روی هم تلنبار شوند. برای پروژه‌های کنونیتان پوشه‌های مخصوص داشته باشید و پروژه‌های قدیمی را هم آرشیوبندی کنید. یک میز مرتب به این معنی است که تلفن‌، کامپیوتر و تقویم شما نباید هیچوقت دور از دستتان باشد. وقتی همه پوشه‌ها مرتب باشند وقتی به دنبال پروژه‌های قدیمی می‌گردید کلی در وقتتان صرفه‌جویی خواهد شد. مرتب بودن میز کارتان به مرتب بودن دسکتاپ کامپیوترتان هم منتقل خواهد شد. سعی کنید اطلاعات ذخیره‌شده روی کامپیوتر را به دقت منظم و دسته‌بندی کنید و روی دسکتاپ فقط فایل‌ها و برنامه‌هایی را داشته باشید که زیاد به آنها سروکار دارید. هر روز ایمیلتان را مرتب کنید هر روز چندین و چند ایمیل به اینباکس شما سرازیر می‌شود که خیلی از آنها اصلاً مورداستفاده‌تان نیستند. ایمیل راه بسیار خوب و راحتی برای برقرار ارتباط است اما خیلی‌وقت‌ها ممکن است ایمیل‌های مهم بین ایمیل‌های غیرضروری گم شوند و از چشمتان دور بمانند. آخرین عادت حرفه‌ای که می‌خواهیم به شما یادآور شویم، سازماندهی کردن اکانت ایمیلتان است. وسوسه‌انگیز است که به هر ایمیل فوراً جواب بدهید اما این می‌تواند بازده کاریتان را پایین بیاورد. ایمیل‌هایی که برایتان می‌آید را برحسب موضوع و فرستند و درجه اهمیت در پوشه‌هایی از قبل طراحی شده ذخیره کنید. با این روش رسیدگی به آنها ساده‌تر خواهد شد و به هر ایمیل طبق اولویت سر موعد پاسخ خواهید داد. منظم کردن دفترچه آدرس‌های ایمیلتان را هم فراموش نکنید. این لیست همیشه باید به‌روز باشد تا برای پیدا کردن یک آدرس ایمیل وقتتان برای گشتن بین ایمیل‌های قدیمی تلف نشود. مسیر حرفه‌ایتان را پیدا کنید کنار گذاشتن عادت‌های قدیمی سخت است اما این دلیل نمی‌شود که تلاش نکنید و آنها را با عادت‌های بهتر جایگزین نکنید. مدیران شما هم همه از یک جا شروع کرده‌اند و به موفقیت رسیده‌اند و مطمئن باشید که حتماً چند مورد از این عادت‌ها را در زندگی کاری خود به کار بسته‌اند. شما هم سعی کنید همین کار را بکنید و ببینید شما را به کجا می‌رساند. هر نتیجه‌ای هم که در بر نداشته باشد، باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس، سازماندهی و نظم بیشتری در کارهایتان داشته باشید.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:عادت‌ های ,حرفه ‌ای ,ضروری ,شغلها , توسط حسن
دانشگاه هاروارد در مطالعه ای جدید نام پنج رشته تحصیلی در آمریکا که می تواند در آینده شغل دانشجویان را تضمین کرده و به منبعی برای درآمدسازی تبدیل شود را اعلام کرده است. بسیاری از دانشجویان به این امید وارد دانشگاه ها می شوند که پس از فارغ التحصیلی بتوانند از رشته ای که در آن تحصیل کرده اند، پول درآورند، امیدی که در بیشتر موارد به واقعیت نمی پیوندد. با اینهمه بر اساس بررسی جدید دانشگاه هاروارد از بازار کار و رشته های دانشگاهی متناسب با آن، گزینه های تحصیلی وجود دارند که می توانند آینده شغلی دانشجویان را تضمین کنند. بر اساس مطالعه ای که توسط تحلیلگران دانشگاه هاروارد انجام شده آموزش مبتنی بر اشتغال بهترین شیوه برای اکثریت جوانان است تا بتوانند خود را برای آینده آماده کنند. بر اساس گزارش این تحقیق با نام "مسیر موفقیت” رویکرد مبتنی بر اشتغال در آموزش عالی برای بسیاری از دانشجویان رشته های پزشکی، وکالت و معماری بسیار تاثیرگذار است اما می تواند به دیگر دانشجویان نیز کمک کند. این گزارش رشته های تحصیلی مبتنی بر اشتغالی که در آینده و پس از فارغ التحصیلی می توانند در جهان حقیقی به عنوان منبع قابل اعتماد درآمد زایی به کار گرفته شوند را به این ترتیب معرفی کرده است: رشته اول: لیسانس مدیریت تجاری بر اساس آمار انجمن ملی دانشکده ها و کارفرماها در حدود 52 درصد از کارفرمایان استخدام فارغ التحصیلان در این رشته را در برنامه های خود دارند. از میان فارغ التحصیلان این رشته در حدود 25 درصد در سمت مدیریت، 18 درصد در بخش فروش و 18 درصد در بخش مالی مشغول به کار می شوند، همچنین 12 درصد در بخش اداری و 6 درصد در بخش تجاری به کار گرفته می شوند. رشته دوم: کاردانی مطالعات پارالگال یا دستیاری حقوقی این رشته می تواند برای دانشجو زمینه دستیابی به اطلاعات کافی برای کمک به یک وکیل در زمینه تحقیقات حقوقی را فراهم آورد. بر اساس گزارش وزارت کار آمریکا، این رشته رایج ترین مسیر در به دست آوردن یک شغل حقوقی است. این رشته شامل درسهایی در زمینه تحقیقات حقوقی و نحوه به کارگیری از رایانه ها و نرم افزارها در انجام این مطالعات است. رشته سوم: لیسانس فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی فناوری به واسطه بهبود کارایی و رفع مشکلات تجاری در حال متحول کردن جهان است و در صورتی که فردی بخواهد در این تحول سهیم باشد باید لیسانس این رشته را به دست آورد. در این رشته دانشجویان مباحثی از قبیل سیستمهای عامل، راه حلهای شبکه و کاربردهای اینترنتی را مطالعه خواهند کرد، این در حالی است که بر اساس گزارش هاروارد، مدیران فناوری در حال حاضر از احتمال کمبود متخصص در این رشته ابراز نگرانی می کنند. از میان تمامی کسانی که در این رشته به تحصیل می پردازند، 48 درصد در زمینه رایانه ها، 17 درصد در زمینه مدیریتی، 8 درصد در بخش اداری، پنج درصد در بخش تجاری، و چهار درصد در بخش فروش به کار گرفته خواهند شد. رشته چهارم: لیسانس بازاریابی/ارتباطات دانشجویان در این رشته می توانند مهارتهای ارتباطی خود را به شدت قدرت ببخشند، در این دوره مباحثی مانند تجارت، رسانه های اجتماعی، تبلیغات، روابط عمومی و فروش مورد بررسی قرار خواهند گرفت. رشته پنجم: کاردانی پیراپزشکی دانشجویان با تحصیل در این رشته می توانند مهارتهای کلاسی و آزمایشگاهی خود را بالا برده و در آینده در کلینیک یا دفتر پزشکان به عنوان دستیار به کار مشغول شوند. دوره های پیراپزشکی دروسی از قبیل آناتومی، اصطلاحات پزشکی، حسابداری و کارپردازی بیمه را شامل خواهد شد و دانشجویان در عین حال تکنیکهای آزمایشگاهی، بالینی و فرایندهای تشخیصی را فراخواهند گرفت.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:پردرآمدترین ,رشته‌های ,دانشگاهی , توسط حسن
شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین 10 اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟ شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین 10 اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟ اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این 10 مهارت باشد چه؟ 1- جانبداری طرف نظر خودتو را بگیر! شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد. برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است. 2- موضع یادگیرنده دانش آموز باشید نه استاد! «نه، صبر کن»، «نه اینجوری نیس، بذار من بگم». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم. اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آن مسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای «استاد سخنران همه چیزدان» خودمان را به جای «دانش آموز مشتاق یادگیری» بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: «موضع یادگیرنده.» 3- گشودگی ذهن مخت را تکان بده در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است. گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند. 4- به تعلیق درآوردن فرضیات پیش فرضتو خط بزن! در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم. آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است. تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست. برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید. 5- از دل سخن گفتن هر چه می خواهد دل تنگت بگو! این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود. 6- گوش دادن شنیدن از سودای جان «چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟»، «چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟»، «اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده»، «ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود»، «من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم»، «من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم. حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند. 7- ناظر خویش بودن به خودت نگاه کن! «بر خویشتن خویش ناظر بودن» آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم. گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم. همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد. وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم. 8- احترام کامل این علامت مخصوص گفت و گوست! دومین مهارت گفت و گو «رعایت احترام کامل» است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها. 9- جویندگی سوال کن! طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند«جویایی یا جویندگی». یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم. 10- عجله نکردن شتاب سنج داشته باش! آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:رعایت , نکات ,خوش صحبت , توسط حسن
پروفسور مجید سمیعی افتخار جراحی ایران مجید سمیعی (زاده ۲۹ خرداد ۱۳۱۶ در رشت) پزشک و جراح مغز و اعصاب سرشناس ایرانی است. او در حال حاضر ریاست فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و ریاست بیمارستان علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد. وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام داده‌است. ایشان بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام داده‌است و در این زمینه بیشترین گزارش‌ها متعلق به ایشان می‌باشد. ایشان در دهه ۱۹۹۰ اقدام به تاسیس یک مرکز بین‌المللی علوم اعصاب (به انگلیسی: International Neuroscience Institute) که به اختصار INI شناخته می‌شود، نمود. بنای این مرکز برگرفته از شکل مغز می‌باشد. این مرکز در شهر هانوفر آلمان واقع است و ریاست آن را پروفسور بر عهده دارد. پروفسور سمیعی شاگردان زیادی تربیت کرده‌است که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار ایشان در یکی از کشورها برگزار می‌کنند. ایشان در حال حاضر نیز بسیار فعال بوده، عمل‌های جراحی سنگین در قاعده مغز را با مهارتی بی نظیر انجام می‌دهد و در اغلب کنگره‌های مهم جراحی مغز و اعصاب جهان بعنوان سخنران مدعو شرکت می‌کند. پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق می‌ورزد و تلاش زیادی برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب ایران انجام می‌دهد. سمیعی در ۱۰ مهر ۱۳۹۰ به دریافت عنوان استاد افتخاری دانشگاه تهران نائل شد. تحصیلات تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشت به پایان رسانید و سپس عازم آلمان گردید. رشته‌های زیست‌شناسی و پزشکی را در دانشگاه ماینتس به پایان رسانید و سپس دورهٔ تخصص جراحی مغز و اعصاب را زیر نظر پروفسور کورت شورمن شروع کرد و در سال ۱۳۴۹ به اخذ درجهٔ تخصص در این رشته نایل آمد. وی کار علمی را با سمت استادیاری و معاونت بیمارستان جراحی مغز و اعصاب آغاز کرد. پس از چندی سرپرستی بخش جراحی مغز و اعصاب اطفال را به عهده گرفت. در سال ۱۳۵۱ به اخذ درجهٔ پروفسوری جراحی مغز و اعصاب از دانشگاه ماینتس نایل گردید. در سال ۱۳۵۰ اولین دوره از دوران آموزشی جراحی میکروسکوپی را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۶ نخستین آزمایشگاه تمرین جراحی میکروسکوپی آلمان را با کمک بنیاد فولکس واگن تأسیس نمود. در سال ۱۳۵۶، ریاست بیمارستان جراحی مغز و اعصاب را در شهر هانوفر به عهده گرفت در همین سال، کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه لیدن هلند به وی اعطا شد و در سال ۱۳۶۶ دانشگاه ماینتس تصدی کرسی جراحی مغز و اعصاب را به وی پیشنهاد کرد. در سال ۱۳۶۷ با قبول تصدی کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه هانوفر به کار پرداخت. از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱ ریاست انجمن بین‌المللی قاعدهٔ جمجمه را به عهده داشت و در سال ۱۳۷۱ به ریاست فدراسیون جهانی انجمنهای قاعدهٔ جمجمه انتخاب شد. افتخارها برای تجلیل از مقام علمی و تجربیات ارزنده وی و همچنین گامهای بلندی که در پیشرفت جراحی مغز و اعصاب برداشته‌است، رییس جمهوری آلمان غربی در سال۱۳۶۷ نشان خدمت درجه ۱ دولت آلمان را به او اهدا کرد. در همین سال جایزهٔ علمی ایالت نیدرزاکسن آلمان، به پاس فعالیتهای پر ارزش وی در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به نامبرده اهدا شد. همچنین وی رهبر گروه جراحان ابراهیم تاتلیس خواننده بزرگ ترکیه بودند. فهرست آثار پروفسور سمیعی مقالات: بیش از ۵۰۰ مقالهٔ علمی و ۱۷ کتاب مرجع در خصوص دستگاه عصبی مرکزی و محیطی. کتابها: برش نگاری پنوموآنسفال ـ جنبه‌های نوین اعصاب محیطی ـ اعصاب جمجمه‌ای ـ ضربه‌های وارد بر قاعدهٔ جمجمه ـ جراحی در ساقه مغز و بطن سوم و اطراف آن دو ـ جراحی قاعدهٔ مغز ـ ضایعات اعصاب محیطی ـ جراحی منطقهٔ زین ترکی و سینوسهای پیرامون بینی جراحی مننژیم قاعدهٔ مغز ـ جراحی کلیوس ـ روشهای نوین بازسازی استخوان ـ دوخت عروق و اعصاب و نیز پیوند در جراحی پلاستیک و جراحی ترمیمی ـ جراحی قاعدهٔ مغز ـ اطلس جراحی قاعدهٔ جمجمه. و آخرین اثر(۲۰۰۸-۲۰۰۹): Samiis's Essentials in Neurosurgery که توسط انتشارات اسپرینگر منتشر شده‌است. منبع: ویکی پدیا
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:پروفسور,سمیعی,مغز,اعصاب, توسط حسن

ايزاك نيوتن كه در روز 25 دسامبر 1642 يعني سال مرگ گاليله متولد شد از خانواده اي است كه افراد آن كشاورزان مستقل و متوسط الحال بودند و مجاور دريا در قريه وولستورپ مي زيستند نيوتن قبل از موعد متولد شد و زودرس به دنيا آمد و چنان ضعيف بود كه مادر گمان برد او حتي روز اول زندگي را هم نتواند به پايان برد پدرش نيز در عين حال اسحق نام داشت و در سي سالگي و قبل از تولد فرزندش درگذشت. پدرش مردي بوده است ضعيف با رفتار غيرعادي زودرنج و عصبي مزاج. مادرش هاناآيساك زني بود مقتصد، خانه داري بود صاحب كفايت و صنعتگري با لياقت. آيزاك دوره كودكي شادي نداشت او سه ساله بود كه مادرش با بارناباس الميت كشيش مرفه با سني دو برابر سن خود ازدواج كرد. جدايي از مادر ظاهراً سخت بر شخصيت او اثر گذاشت و تقريباً مسلم است كه رفتار بعدي وي نسبت به زنان را نيز شكل داد. نيوتن هيچگاه ازدواج نكرد اما يك بار (شايد هم دوبار) نامزد كرد به نظر مي آمد كه تمركز او منحصراً روي كارش بود نه سالي كه نيوتن در وولستوپ جدا از مادر گذرانيد براي وي سالهاي دردناكي بود داستانهايي سر زبان است كه نيوتن جوان ازقبه كليسا بالا مي رفت تا نورث ويتام ده مجاور را كه مادرش اينك در آن زندگي مي كرد ببيند.
آموزش ابتدايي رسمي نيوتن در دو مدرسه كوچك دهكده هاي اسكلينگتن و راچفورد صورت گرفته بود كه هر دو براي رفت و آمد روزانه به خانه او نزديك بودند چنين به نظر مي رسد كه اول بار داييي او كه كشيشي به نام ويليام آيسكاف بوده است متوجه شد كه در نيوتن استعدادي مافوق كودكان عادي وجود دارد.
بدين ترتيب ويليام آيسكاف مادر را مجاب كرد كه كودك را به دانشگاه كمبريج (كه خودش نيز از شاگردان قديمي اين دانشگاه بود) بفرستند زيرا مادر نيوتن قصد داشت وي را در خانه نگهدارد تا در كارهاي مزرعه او را كمك كند در اين هنگام نيوتن 15 ساله بود كمبريج در آن زمان ديگر آكسفورد را از مقام اولي كه داشت خلع كرده به قلب پيوريتانيسم انگليس و كانون زندگي روشنفكري آن كشور بدل شده بود. نيوتن در آنجا مانند هزاران دانشجوي ديگر دوره كارشناسي، خود را غرق مطالعه آثار ارسطو و افلاطون مي كرد نيوتن در يكي از روزهاي سال 1663 يا 1664 شعار زير را در كتابچه يادداشت خود وارد كرد. «افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است اما بهترين دوست من حقيقت است.» او از كارهاي دكارت در هندسه تحليلي شروع كرده سريعاً تا مبحث روشهاي جبري پيش آمده بود در آوريل 1665 كه نيوتن درجه كارشناسي خود را گرفت دوره آموزشي او كه مي توانست چشمگيرترين دوره در كل تاريخ دانشگاه باشد بدون هيچگونه شناسايي رسمي به اتمام رسيد. در حدود سال 1665 مرض طاعون شيوع يافت و دانشگاه دانشجويان خود را مرخص كرد نيوتن به زادگاه خود مراجعه كرد همين موقع بود كه هوش و استعداد نابغه بزرگ آشكار گشت زيرا تمام كتابها و جزوه هاي خود را در دانشگاه جا گذاشته بود فكر خود را آزاد گذاشت كه به تنهايي از منابع خاص خود استفاده كند در اين هنگام نيوتن بيش از بيست و دو سال نداشت ولي بيش از ارشميدس و دكارت درباره معرفت ساختمان جهان دقيق شده بود نيوتن ضمن دو سالي كه در وولستوپ بود «حساب عنصار بي نهايت كوچك» «قانون جاذبه عمومي» را كشف كرد و تئوري نور را بنيان گذاشت اين داستان كه سقوط سيبي از درخت نيوتن را به فكر كشف نيروي جاذبه عمومي انداخته است به نظر درست مي آيد او از آن لحظه اين پرسشها را براي خود مطرح كرد: چرا سيب به پايين نه به بالا سقوط مي كند؟ و چرا ماه بر زمين نمي افتد. اين انديشه ها بعدها او را به كشف قانون گرانش رهنمون شدند هنگامي كه نيوتن چندين سال بعد پاسخ اين پرسش را توانست بيابد در واقع يكي از قانونهاي فيزيك را كشف كرده بود كه بر تمام عالم حكمفرماست «قانون نيروي گرانش زمين.» او پس از شيوع طاعون و بازگشت به ملك زراعي مادرش، طي 18 ماه به آگاهيها و كشفهايي بيش از آنچه كه دانشمندان ديگر در تمام طول عمر خود دست مي يابند، دست يافت او در اين مدت ساخت و ساز قانون نيروي گرانش را آغاز كرد او درباره نور و رنگهاي آن پژوهش كرد دليل جزر و مد را كشف كرد قوانين و حركات بخصوصي را به درستي تشخيص داد و معادله هايي براي آن نوشت كه بعدها اساس و بنيان دانش مكانيك شد در مورد نيروي گرانش نيوتن معتقد بود كه نه تنها زمين چنين نيروي گرانشي دارد بلكه تمام اجسام و اجرام چنين خصوصيتي دارند. روزي كه او منشوري را در دست گرفت و اجازه داد تا پرتو نور خورشيد از ميان آن عبور كند او با اين كار كشف كرد كه نور سفيد به هنگام ورود به منشور شيشه اي منحرف مي شود و به هفت پرتو نور اصلي با رنگهاي گوناگون تجزيه مي شود آنها رنگهاي رنگين كمان هستند كه طيف يا بيناب ناميده مي شوند و عبارتند از: سرخ، نارنجي، زرد، سبز، ابي، نيلي و بنفش. او تمام اين كشفيات را در يك دوره زماني 18 ماه به انجام رسايند بالاخره طاعون ريشه كن شد و او به لندن برگشت تا تحصيلات خود را به پايان برد. او سه سال پس از آن را صرف كاوش و پژوهش در ماهيت و طبيعت نور كرد همچنين نخستين دوربين نجومي آيينه اي را ساخت تلسكوپ آيينه اي رصد خانهن مونت پالومار در كاليفرنيا نيز كه آيينه آن پنج متر قطر داد براساس اصول و قواعل نيوتن بنا شده است. نيوتن در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتي عصبي شد از دو ناراحتي عصبي كه نيوتن پيدا كرد اولي ظاهراً در سال 1678 و دومي در سال بعد از فوت مادر او بود در اين دوره وي به مدت شش سال از هر گونه مكاتبه اي مربوط به تلاشهاي ذهني دست كشيد به هر صورت عالم كيهاني بود. دوران مابين 1684 و 1686 از نظر تاريخ فكري بشر مقام ارجمندي دارد در اين دوران هالي توانست با تدبير بسيار نيوتن را وادار كند كه اكتشافا تخويش را در نجوم و علم حركات به منظور انتشار تدوين كند و نيوتن نيز به اين كار رضايت داد در سال 1687 در سن چهل و پنج سالگي قانون جاذبه زمين و سه قانون درباره حركت را در كتابش كه به زبان لاتين نوشته شده بود و «اصول» (Principle) نام داشت با خرج هالي منتشر كرد نيوتن به مطالعات عظيم ديگري پرداخت كه حتي امروزه نيز كامل نشده است و آن اينكه با به كار بردن قوانين علم حركات و قانون جاذبه عمومي فرورفتگي زمين را در دو قطب آن كه نتيجه دوران روزانه زمين به دور محورش مي باشد محاسبه كرد و به كمك اين محاسبه درصدد بر آمد سير تكامل تدريجي سياره را مورد مطالعه قرار دهد. نيوتن تغييرات وزن اجسام را برحسب تغيير عرض جغرافيايي مكان به دست آورد و نيز ثابت كرد كه هر جسم توخالي كه به سطوح كروي متحد المركز و متجانس محدود شده باشد نمي تواند هيچگونه نيرويي بر اجسام با ابعاد كوچك كه در نقطه غيرمشخصي در داخل آن قرار داشته باشند اعمال كند نيوتن در پاييز سال 1692 هنگاميكه به پنجاه سالگي نزديك مي شد به سختي مريض و بستري شد به طوري كه از هرگونه قوت و غذايي بيزار شد و دچار بيخوابي مفرط گرديد كه به تدريج به بي خوابي كامل تبديل شد خبر كسالت شديد نيوتن در قاره اروپا انتشاريافت ليكن بعد از آنكه خبر بهبود او را دادند دوستانش شادمان گشتند. حكومت بريتانيا به منظور قدرداني از خدمات اين دانشمند بزرگ يك منصب بسيار بالاي دولتي به وي اعطا كرد او در سال 1700 ميلادي به عنوان خزانه داري كل سلطنتي محسوب شد منصبي كه تا اخر عمرش آن را حفظ كرد در همان سال به عضويت آكادمي علمي فرانسه نيز انتخاب شد در سال 1705 عليا حضرت ملكه آن (ملكه انگليس) به وي عنوان «سر» اعطا كرد و به احتمال قوي اعطاي اين افتخار بيشتر به مناسبت خدمات او درضرب مسكوكات بوده است تا به علت تقدم فضل او در معبد عقل و كمال.وي چندي پيش از وفاتش با نگاهي به زندگي علمي طولاني گذشته اش از آن اين خلاصه را به دست داد: من نمي دانم به چشم مردم دنيا چگونه مي آيم اما در چشم خود به كودكي مي مانم كه در كنار دريا بازي مي كند و توجه خود را هر زمان به يافتن ريگي صافتر يا صدفي زيباتر منعطف مي كند در حاليكه اقيانوس بزرگ حقيقت همچنان نامكشوف مانده در جلوي او گسترده است اخرين روزهاي زندگي وي تأثر برانگيز و از جنبه انساني قوي و عميق بوده است اگرچه نيوتن نيز مانند ساير افراد بشر از رنج فراوان بي بهره نماند ليكن بردباري بسياري كه در مقابل درد و شكنجه دائمي دو سه سال اخير زندگاني خويش نشان داد شكوفه هاي ديگري بر تاج گلي كه بر فرق او قرار دارد مي افزايد. در آخرين روزهاي زندگي سرفه اي مداوم او را بسيار ضعيف كرد و عاقبت بعد از آنكه چند روزي از درد جانگداز آسوده بود در نهايت آرامش در 20 مارس 1727 در هشتاد و چهار سالگي در لندن در گذشت و با عزت و شرف بسيار در وستمينستر آبي به خاك سپرده شد براي قدرداني از اين دانشمند بزرگ واحد نيرو را نيوتن ناميده اند و به اختصار با حرف N نشان مي دهند بدون ترديد مي توان گفت در تاريخ بشريت نامي مافوق نيوتن وجود نداشته و هيچ اثري از لحاظ عظمت و بزرگي مانند كتاب (اصول) او نخواهد بود لاپلاس بزرگترين ادامه دهنده اكتشافات او درباره اش چنين مي گويد: كتاب اصول بناي معظمي است كه تا ابد عمق دانش نابغه بزرگي را كه كاشف مهمترين قوانين طبيعت بوده است به جهانيان مدلل خواهد داشت.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:ايزاك, نيوتن, توسط حسن

1.کلیدواژه ها را به دقت انتخاب کنید.

بعد از ثبت دامنه و قبل از ثبت سایت در موتورهای جستجوگر، قدم بعدی یافتن کلیدواژه های مرتبط و مفید است. بدون انجام این کار، وب سایت شما در میان میلیون ها وب سایت که با کسب و کار شما رقابت می کنند، گم می شود.
برای شروع، باید ابزارهای مفید در این زمینه را به کار ببرید. اولین وب سایتی که می تواند به شما کمک کند، گوگل است، ابزاری رایگان که میزان جستجوها را برای یک کلیدواژه خاص نشان می دهد. البته نرم افزارهایی نیز وجود دارند که با خرید آنها می توانید در مورد کلیدواژه های مدنظرتان بیشتر بدانید.


ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:روش ,ساده ,رتبه ,موتور, جستجوگر, توسط حسن

اگرچه تبلیغات اینترنتی یکی از بهترین روشهای ترویج کسب وکار در بین صاحبان صنایع و بنگاه های اقتصادی است اما افزایش روزافزون کسب و کارهای جدید و گرایش تمامی آنها به سمت تبلیغات به عنوان تنها ابزار ترویج سازمانی، شرکت ها را بر آن داشته است که بدون رعایت استانداردهای تبلیغات در اینترنت و غافل از ارزیابی حرکت رقبا تنها با صرف هزینه های تبلیغاتی گزاف در بمباران تبلیغاتی قرن 21 پابه میان بگذارند. امروزه بازاریابی در فضای مجازی به یک کسب و کار مدرن تبدیل شده و بسیاری از صاحبان مشاغل رادرگیر خود ساخته است به طوری که شرکت ها به هر طریقی می کوشند تا ورود خود را به میدان رقابت از طریق وب سایتهایشان اعلامکنند.

شکی نیست که با گسترش ارزیابی اینترنتی وگرایش مصرفکنندگان به سمت خرید آنلاین، تبلیغات نیز پا به این عرصه بگذارد و حضورش را در تمامی رسانههای ارتباطی جشن بگیرد. اگر چه تا چندی پیش تبلیغات تنها روی بیلبوردها، روزنامه ها، مجلات، شبکه هایرادیویی و تلویزیونی،بدنه اتوبوس ها، ایستگاه های مترو، میادین ورزشی، پل های عابر پیاده و... خودنمایی می کرد اماحالا ترکش های تبلیغات را در جای جای فضای مجازی و به خصوص پرده نمایش وب سایت های پربازدید می توان دید البتهتبلیغات اینترنتیتفاوت آشکاری با دیگر گونه های تبلیغات دارد و آن هم برقراری یک ارتباط دوسویه با مصرفکننده است به طوری که او را قادر می سازد تا به تنهایی از منافع حاصل از محصول مطلع شود و حتی اقدام به خریدآنلاین کند. فراموشنکنید که ارزش تبلیغات در اینترنت بسته به جایگاه، نحوه تبلیغات و مکان استمرار آن متفاوتاست. در واقع هر چه شما در انتخاب شیوه تبلیغات اینترنتی مطلوب و مکان نمایش مناسب محصول خود تمرکز کنیدشانس بیشتری برایتوفیق در ارتقای کسب و کار خود خواهید داشت .
امروزه با ورود نسل جدید مرورگرهای اینترنتی و همین طور افزایش سرعت دسترسیبه اینترنت، شرکتها در گرداب تبلیغاتی رقبا گرفتار شده اند و برای رهایی از آن تنها با الگوبرداریکورکورانه از تبلیغات همکارانشان تن داده اند .
آنها تنها در این اندیشه اند که در عرصه رقابت، پا به پایهمتاهایشان قدم بردارند ودر این فضای پرپیچ و خم به یادآوری نام تجاری خود در ذهن مشتریان بالقوه شان بپردازند. ازاین رو حجم عظیم تبلیغات اینترنتی تا حدودی میزان اثربخشی این نوع تبلیغات را کاهش داده و شرکت ها را بهپرداخت هزینه هایهنگفت در جهت حرکت موازی با یکدیگر وادار ساخته است. اگر چه هنوز شرکت هایی وجود دارند کهبا هوشمندی بالا و صرف هزینه های معقول به بهره گیری موثر از ترفندهای تبلیغات اینترنتی می پردازند و حتی باوجود رکود اقتصادیدر بعضی از مناطق جهان همچنان به سیر صعودی خود ادامه می دهند و با توجه به شرایط محیطیپیرامونشان از شیوه های تبلیغاتی مناسب در جهت حفظ سهم بازارشان بهره می برند. در ادامه با توجه به اهمیتتبلیغات در اینترنت وهمین طور اشتباهات مکرری که از سوی صاحبان شرکت ها و بنگاه های اقتصادی در انجام این نوعتبلیغات سر می زند به 10 اشتباه رایج تبلیغات اینترنتی اشاره می شود.
(1تبلیغ در وب سایتهای نامرتبط
بدون شک هیچ شرکتی خواهان دورریختن پول هایش در جهت تبلیغات بیثمر نیست اما به هرحال بسیاری از صاحبان شرکت ها ناآگاهانه به پرداخت هزینه های تبلیغاتی گزاف و بی مورد دروب سایت های نامرتبط تن می دهند که تنها بازدید اولیه بسیاری از خوانندگان وب سایت را به همراه دارد. اگر چهسایت های خبری،بانک ها، مقالات و سایت های سرگرمی از پربازدیدترین وب سایت ها به شمار می روند و در نتیجهتوجه بسیاری از صاحبان کسب و کار را به خود معطوف می سازند اما تبلیغ برخی از مشاغل یا محصولات در این وبسایت ها به معنی دیدهشدن در نزد مشتریان بازار هدف نیست و ممکن است حتی اثرات ضد تبلیغ را نیز به دنبال داشتهباشد. پس به یاد داشته باشید که تنها در وب سایت هایی تبلیغ کنید که بیشتر به انتشار اخبار و مقالات حوزه کاریشما می پردازند وبه طور تخصصی در یک صنعت مشخص فعالیت می کنند. حال اگر چنانچه وب سایت مرتبط با فعالیتسازمانی خود را یافتید بهتر است بخش های پربیننده صفحه اصلی آن وب سایت را مورد هدف قرار دهید .
(2ا رسال ای میل هایناخواسته
اگر شیوه تبلیغاتی خود را براساس ارسال ای میل های ناخواسته (spam) بنا کرده اید مطمئن باشید کهتنها به نابودی شرکت خود کمک کرده اید. همانطور که می دانید در حال حاضر بازاریابی ای میلی به عنوان یک ابزارترویجی موثر دربین شرکت ها رواج یافته است اگر چه این شیوه قواعد مشخصی دارد که باید برای انجام یک کمپینتبلیغاتی موثر از آنها تبعیت کرد. متاسفانه بسیاری از شرکت ها درک دقیقی از بازاریابی ای میلی ندارند و باارسال ای میل هایناخواسته موجبات انزجار مشتریان بالقوه را فراهم می کنند و تصویر نادرستی از شرکت خود در ذهنآنها حک می کنند .
(3استفاده از یک شیوهتبلیغاتی
فراموش نکنید که تبلیغات اینترنتی روش های متفاوتی دارد و یکشرکت نباید تنها ازیک شیوه مشخص در امر تبلیغات خود استفاده کند. بازاریابی ای میلی، ارسال خبرنامه، به کارگیریبنرهای تبلیغاتی و... برخی از روش های تبلیغات در اینترنت محسوب می شوند، از این رو هر شرکتی باید براساساستراتژی هایبازاریابی اش و به تناسب فضای کسب و کاری که دنبال می کند، از روش های تبلیغات اینترنتی بهدرستی بهره جوید. متاسفانه بارها شاهد آن بوده ایم که شرکت های بسیاری تنها به یکی از شیوه های تبلیغاتی بسندهو در هر بازارهدفی از آن استفاده کرده اند، بدون آنکه علایق و رفتار مصرف کننده آن بازار را موردارزیابی قرار دهند. پس به یاد داشته باشید که اگر قرار باشد تمام سرمایه خود را بر یک شیوه تبلیغاتی متمرکز کنید،مطمئناً از سرمایهگذاری در دیگر فرصت های بالقوه به راحتی صرف نظر کرده اید
(4افزایشبازدید،افزایش فروش
متاسفانه بسیاری از مدیران شرکت ها هنوز بر این باورند که افزایشبازدید از وب سایتهای شان به معنای افزایش فروش محصولات شان است. استمرار این نگرش اشتباه در سطح سازمان و در بینکارکنان می تواند موجبات سقوط شرکت و دور شدن آن از آرمان هایش را به دنبال داشته باشد. ممکن است شما وبسایت پربازدیدیداشته باشید، اما در فرآیند فروش توفیق چندانی به دست نیاورید یا بالعکس از وب سایت شمابازدید چندانی صورت نگیرد اما از حجم فروش بالایی برخوردار باشید. پس در هر دو حالت به دقت میزان بازدیدهای خود رامورد ارزیابی قراردهید و ببینید که چه تعداد از بازدیدهای شما منجر به فروش محصولات تان شده است. فراموش نکنیدکه نتیجه این ارزیابی ها می تواند اطلاعات سودمندی را در اختیار شما قرار دهد که نهایتاً توفیق مضاعف شما رابه دنبال خواهدداشت. همانطور که در مقالات پیشین گفته شد یکی از مزایای افزایش بازدید، ارتقای رتبه وب سابتدر موتورهای جست وجو است که این خود ارتقای نام تجاری شرکت را به همراه خواهد داشت. برای مشاهده مقالات بیشترمی توانید به وبسایت www.spbyte.com مراجعهکنید .
(5 به کارگیری بنرهایتبلیغاتی کم اثر
اگر بگوییم که بنرها همچون بیلبوردهای تبلیغاتی مورد رویتبسیاری از مصرفکنندگان قرار می گیرند، چندان گزاف نگرفته ایم. همان طور که می دانید طراحی بنرهایتبلیغاتی بسته به نوع فعالیت شرکت ها متفاوت است. استفاده از رنگ های سازمانی، فونت های جذاب، اشکال هندسی معرف آرمانهای شرکت و همینطور به کارگیری قالب های اثربخش در طراحی بنرها می تواند مشتریان بیشتری را به امتحان یکبارهمحصولات شما ترغیب کند. پس همیشه به یاد داشته باشید که بنرهای موفق ارزش و روح زندگی را به مخاطبان عرضه میکنند و هرگز بهدنبال گمراه ساختن آنها نیستند چرا که در بسیاری از بنرها پیام اولیه با محصولات مورد عرضهچندان همخوانی ندارد و در همین قدم اول موجبات بی اعتمادی بازدیدکنندگان بالقوه فراهم و تا همیشه هویتنامناسبی از شرکت درذهن آنها تصویر می شود. در این خصوص توصیه می شود در طراحی بنرها تنها از اطلاعات ضروریاستفاده کنید و بیشتر به دنبال ترغیب مخاطبان برای بازدید از وب سایتتان باشید .
(6عدم ارزیابی ارزشتبلیغات
مطمئناً هر یک از شرکت ها به دنبال بازگشت سرمایه خود هستند و دراین راستا به دقترابطه بین سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه شان را دنبال می کنند اما متاسفانه بسیاری ازآنها از ارزیابی بازخورد تبلیغاتشان به کلی صرف نظر می کنند و تنها به فلسفه حضور تقلید کورکورانه از رقبایشانمشغول می شوند . شما بهراحتی می توانید با ارزیابی بازدیدها و نحوه ورود بازدیدکنندگان از میزان اثربخشی وبسایت تان مطلع شوید و با توجه به اطلاعات به دست آمده در مورد ادامه روند تبلیغات تان تصمیم هوشمندانه ای اتخاذکنید. پس اگر متوجهشدید که یکی از شیوه های تبلیغاتی تان اثربخشی چندانی به دنبال نداشته است با تغییر رویکردبازاریابی خود و سرمایه گذاری در دیگر شیوه های تبلیغاتی از هدر رفتن بخش عظیمی از سرمایه تان جلوگیری کنید. بهبیان ساده برایارزیابی ارزش تبلیغات خود تنها باید آن را از نگاه مشتری و نقطه نظرات او بسنجید .
(7 ا ستفاده از پنجره هایتبلیغاتی سرزده
پنجره تبلیغاتی سرزده (pop-up) گونه ای از تبلیغات آنلاین محسوب می شود کهاز سویموتورهای جست وجو مورد حمایت قرار می گیرد و با شناسایی کلمات کلیدی موردنظر بازدیدکنندهبه عنوان یک پنجره مرورگر مجزا در جلو دیدگان او نمایان می شود. اگرچه این شیوه می تواند مشتریان بیشتری ازبازار هدف رامورد شناسایی قرار دهد، اما در موارد بسیاری کاربران توجه چندانی به این پنجره ها نمی کنند وبه سرعت آنها را می بندند. از این رو با تجهیز بسیاری از مرورگرها به فیلتر این پنجره، دیگر این نوع تبلیغاتعملاً شانسی برایخودنمایی در جست وجوگرها ندارند و سرمایه گذاری در این شیوه تبلیغات اینترنتی تنها ازبین رفتن سرمایه های بی بازگشت یک شرکت را به دنبال خواهد داشت.
(8تقلید کورکورانه ازتبلیغات رقبا
متاسفانه هنوز شرکت های بسیاری به دنبال کپی برداری صرف ازتبلیغات رقبایشان هستندو در این مسیر از هیچ تلاشی مضایقه نمی کنند. همانطور که می دانید این نوع تقلید تنها منجر بهارتقای نام تجاری رقبا می شود و هیچ حاصلی را برای شرکت به دنبال ندارد. در این خصوص توصیه می شود که تنهابا استفاده ازشیوه های الگوبرداری تبلیغاتی به ارزیابی تبلیغات رقبا بپردازید و با اطلاع از تکنیک هایاثربخش آنها و ترکیب با تجربیات و یافته های خود تبلیغات اینترنتی موثری برپا کنید. فراموش نکنید که وجهغالب تبلیغات درتمایز آن با تبلیغات رقباست و شما برای دیده شدن تنها زمانی توفیق بیشتری خواهید داشت کهتفاوت ها را آشکار کنید.
(9عدم به کارگیریکلمات کلیدی
وقتی شما می توانید بهترین مبلغ برای خود باشید چرا به راحتیاز این ویژگیاستفاده نمی کنید. حتماً بارها در مورد اهمیت کلمات کلیدی و نقش آن در ارتقای جایگاه وبسایت ها مطالب بسیاری شنیده اید. امروزه کلمات کلیدی به عنوان یک کمپین تبلیغاتی در جهت جذب مشتریان بیشتر عملمی کنند و شرکت هایمعتبر را در معرض دید میلیون ها بازدید کننده که از طریق جست وجوی محصولات موردنظرشان پا بهعرصه فضای مجازی گذاشته اند، قرار می دهند. پس تا می توانید در عنوان و توضیحات وب سایت خود از کلمات کلیدیمرتبط استفاده کنیدو بیشتر به دنبال ارتقای رتبه وب سایت خود در صفحات موتورهای جست وجو باشید که مطمئناً ازاین طریق ارزش نام تجاری خود را در قالب چند کلمه کلیدی رایگان در اذهان مشتریان بالقوه خود دوچندان میسازید .
(10تبلیغات برای بخشی از مشتریان
متاسفانه بسیاری از شرکت ها زمانی که روی نوار پیروزی حرکت میکنند از به کارگیریتبلیغات یادآوری کننده به کلی غافل می شوند و از این طریق تعداد بسیاری از مشتریان بالفعل خودرا از دست می دهند. در این مرحله شرکت ها بیشتر به جذب مشتریان جدید می پردازند و تمامی شیوه های تبلیغاتاینترنتی خود را براساستبلیغات آگاهی دهنده بنا می کنند. همانطور که می دانید هزینه های جذب مشتریان جدید سه تا30 برابر هزینه حفظ مشتریان قدیمی است پس همزمان که در حال استفاده از تبلیغات آگاهی دهنده برای جذب مشتریانبالقوه هستید با بهکارگیری شیوه های مدرن تبلیغاتی از تبلیغات یادآوری کننده استفاده کنید و به معرفی مزایایجدید محصولات تان به مشتریان قدیمی بپردازید .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:اشتباه ,تبلیغات, اینترنتی, توسط حسن

ایجاد یک طرح بازاریابی برای وب سایت نه ترسناک است و نه مشکل . این کار نه نیاز به مدرک بازاریابی دارد و نه تجربه آنچنانی. می توانید خودتان انجام دهید فقط به شرط اینکه یک مقدار وقت مفید برای این طرح بگذارید .

آیا یک طرح بازاریابی برای وب سایتتان تدارک دیده اید؟
اگر این کا ر را نکرده اید وقت آن است که برای توسعه وب سایتتان به فکر بیفتید. یک طرح خوب بازاریابیبرای یک تصمیم گیری بلندمدت و بهبود روز به روزآن کمک می کند. بدون یک طرح بازاریابی، داشتن این وب سا یت بیشتریک خرج تراشی برای شما خواهد بود تا یک درآمد. ایجاد یک طرح بازاریابی برای وب سایت نه ترسناک است و نه مشکل . این کار نه نیاز به مدرک بازاریابی دارد و نه تجربه آنچنانی. می توانید خودتان انجام دهید فقط به شرط اینکه یک مقدار وقت مفید برای این طرح بگذارید. راههای مختلفی برای نوشنن یک طرح بازاریابی وب سایت وجود دارد که یکی از آنها توسعه یک طرح بازاریابی طی پنج مرحله به شرح زیر است :
 
رئوس طرح بازاریابی :
- جمع اوریو تجزیه تحلیل اطلاعات
- تشخیص رقبای اصلی
- توسعه اهداف وبسایتتان
- ایجاد استراتژی
- انتخاب برنامه های بازاریابی در حین توسعه طرح بازاریابی
وب سایت خود تجربیات و دانش خود را از انجام این پنج مرحله افزایش دهید .
- جمع اوری و تجزیه تحلیل اطلاعات برای ایجاد این طرح نیاز به اطلاعات شرکتتان، رقبا، مشتریان و دیگر عوامل وابسته خواهید داشت. این همان اطلاعاتی است که در موردحرفه شما و محصولات و ساختار قیمت گذاری و کانالهای توزیع مربوط به آن در اینترنت گردآوری شده است . توسط این اطلاعات می توانید صنعت و حرفه خود را کامل تجزیه و تحلیل کنید و به راحتیهمه مشتریان خود را بشناسید .
- تشخیص رقبای اصلیحریفان اصلی اینترنتی خود را که می خواهید بر آنها پیروزشوید را لیست کنید. بر اساس این اطلاعات بهتر می توانید طرح مورد نظررا پایه ریزی کنید. شاید حتی نیاز باشد این رقبا را در فرمهای سئوالی بنویسید چگونه ما ............. ؟
وقتی طرح بازاریابی تکمیل شد به این سئوال پاسخ خواهد داد چگونه میتوانیم اینحریفان را هدف بگیریم ؟ .
- توسعه اهداف وب سایتاین اهداف همان اشکال (تصاویر) بزرگ هستند . هدف شمابه همه سوالات و شروط جواب می دهد چگونه می توانم بر رقبای بازار پیروزشوم؟ .برای مثال اگر حریف اصلی سایت شما نشان می دهد که مثلا چگونه توسطوب ساییتان مشتری جذب کنید ، یک موضوع برای طرح بازاریابی وب سایتتان میتواند به شرح زیر باشد: افزایش سرویس دهی آنلاین به مشتریان با کیفیتی کهادعا می کنید و علاقمند کردن آنان
- خلق استراتژی استراتژی هدف شما را برآورده می کند، خط مشهای رسیدن به هدف رامعین می کند. برای مثال استراتژی برای رسیدن به هدف نهایی مرحله 3 میتواند شامل این موارد باشد :
-ارتباطات ، اطلاعات و آموزشهای آنلاین رابهبود ببخشید .
-آگاهی از سایتتان و علاقه به آن را در اینترنت زیاد کنید ( تبلیغات برای سایت و درج مطالب مورد نظر بازدیدکنندگان)
- با بازدیدکنندگان سایت رابطه برقرار کنید و مزایای واردشدن و ماندن درسایتتان را برایشان مطرح کنید .
 
نوشتن طرح :
به محض آماده شدن یک طرحاجمالی مبسوط ، در صورت نیاز راههای زیادی برای نوشتن طرح نهایی وجوددارد. اگر شما کارمند یک شرکت هستید ممکن است فرمتهای خاصی برای اینکه براساس آنها پیش برود در شرکتتان وجود داشته باشد .همچنین می توانید بعضی ازالگوهای طرح نویسی را هم بصورت آماده از اینترنت پیدا کنید

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:طرح ,بازاریابی ,وب ,سایت, توسط حسن

شايد بد نباشد بدانيم آمريكايي‌ها درآمدهاي خود را چگونه صرف مي‌كنند.

مقايسه آنچه براي يانكي‌ها مهم است با عادت‌هاي خودمان جالب‌توجه باشد. عدد و رقم‌ها مي‌گويد خروجي مالي آمريکايي‌ها اين گونه است:

سلامتي: گويا مردم آمريکا خيلي «جان‌دوست» هستند، چون تقريبا دوبرابر بيش از بقيه مردم دنيا پول بي‌زبان را به مصارف درماني مي‌رسانند. کشورهايي که از کمک هزينه‌هاي دولتي براي بخش سلامت بهره مي‌برند اين فرصت را دارند که پولشان را جاي ديگري سرمايه‌گذاري کنند. اين هم از شانس آمريکايي‌ها!

حمل و نقل: هزينه استفاده از وسايل نقيه عمومي در آمريکا نسبت به ژاپن و انگليس خيلي بيشتر است. اين‌طور که به نظر مي‌رسد آمريکايي‌ها بيش از اينکه دوچرخه‌سواري يا پياده‌روي را دوست داشته باشند عاشق استفاده از ماشين‌هايشان هستند. به گزارش اقتصاد ايران آنلاين ,بازار توليد پوشاك در آمريکا آن‌قدر سکه است که توليدکنندگان دندان طمع را دور انداخته‌اند و محصولاتشان را با سود کمتري مي‌فروشند؛ و البته که تجربه ثابت کرده فروش محصولات با سود کم در دراز مدت سوددهي قابل‌توجهي دارد. از آن جا که قيمت‌ها نسبتا پايين است آمريکايي‌ها تنوع بيشتري در خريد کردن دارند سيستم حمل و نقل ريلي مجهز و فاصله کم شهرها از همديگر باعث مي‌شود انگليسي‌ها و ژاپني‌ها سالانه مبالغ چشمگيري را صرفه‌جويي کنند. با اين حال، سوخت در آمريکا يکي از کالاهاي تقريبا ارزان به شمار مي‌رود، به خصوص در مقايسه با کشور کانادا. تا جايي که اختلاف قيمت به يک دلار به ازاي يک گالن هم مي‌رسد.

غذا: مواد غذايي به خصوص غلات در آمريکا جزو کالاهاي سوبسيددار و در مقايسه با خيلي از کشورها واقعا ارزان است. اما مسئله اين‌جاست که خيلي از اين غذاهاي ارزان الزاما سالم نيستند و همين امر باعث اضافه وزن آمريکايي‌ها شده است. يکي از اين خوردني‌هاي ارزان و چاق کننده چيپس است که به وفور در دسترس مردمان آمريکا قرار دارد و جايگزين سبزيجات و ميوه‌هاي تازه شده است. فست فودها يکي از بهترين مثال‌هايي هستند که در آن، قيمت فداي کيفيت شده است. خوردن فست فود در رستوران‌هاي معروف آمريکا مثل مک‌دونالد تا جايي ارزان و به صرفه است که خيلي از آمريکايي‌ها غذاي گران خانگي را به غذاي ارزان مک دونالد ترجيح مي‌دهند.

مسکن: آمريکايي‌ها خيلي به داشتن سرپناه‌هاي شيک و مطمئن علاقه دارند. به گزارش اقتصاد ايران آنلاين، اينفوگرافيکي که ماه ژوئن در نشريه فايننشال پست چاپ شد، نشان مي‌دهد اجاره يک خانه دوخوابه لوکس در نيويورک حدود 4500 دلار است، در حالي که کانادايي‌ها براي چنين خانه‌اي البته در ونکوور فقط 2200 دلار مي‌دهند. خانه‌هاي آمريکا کلا گرانند.

پوشاک: آمريکايي‌ها به خاطر اين يک مورد مجبور نيستند پول زيادي بپردازند. بازار توليد پوشاك در آمريکا آن‌قدر سکه است که توليدکنندگان دندان طمع را دور انداخته‌اند و محصولاتشان را با سود کمتري مي‌فروشند؛ و البته که تجربه ثابت کرده فروش محصولات با سود کم در دراز مدت سوددهي قابل‌توجهي دارد. از آن جا که قيمت‌ها نسبتا پايين است آمريکايي‌ها تنوع بيشتري در خريد کردن دارند. شايد نحوه دخل و خرج آمريکايي‌ها به اين دليل از الگوي بالا پيروي مي‌کند که آن‌ها اينطور آموزش ديده‌اند. چيزهايي که در خيلي کشورها جزو ارزش‌ها و افتخارات محسوب مي‌شود در اين کشور هزار رنگ تزئيني است و حتي برعکس. بالاخره اين هم نوعي سبک زندگي است، البته از نوع آمريکايي!


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:آمريکايي‌ ,دلار ,خرج , توسط حسن

اکثر کارشناسان مسائل اقتصادی بر این باورند که نگرانی از سطوح رو به رشد بدهی و تورم در کشورها، باعث افزایش بی اعتمادی به پول و ارز شده است در حالی که طلا و سایر فلزات گرانبها، یک دارایی واقعی و قابل لمس به شمار می روند موردی که ظاهرا این روزها نباید چندان از پول و ارز انتظار داشت.

افرادی که علاقه مند به سرمایه گذاری در حوزه طلا هستند، این روش را مطمئن ترین امکان سرمایه گذاری در شرایط کنونی می دانند اما برخی دیگر می گویند که افزایش قیمت طلا، دائمی نخواهد بود و نباید زیاد بدان اعتماد کرد.

به ای.بی.سی.نیوز اگر چه ممکن است که بهای طلا ممکن است بعضا با کاهش روبرو شده باشد اما این مساله مردم را از خرید و نگهداری  این فلز گرانبها در خانه های خود، بانکها و صندوق امانات ، منصرف نکرده است.

پیت سورنتینو معاون شرکت «مشاورین دارایی های هانتینگتون» واقع در سینسیناتی، سرمایه گذاریهای گسترده ای را درحوزه طلا انجام داده است،  وی که 95 میلیون دلار سرمایه مشتریان خود را مدیریت می کند معتقد است که شرایط رکود و  قیمت پایین طلا، فرصت ایده آلی برای خرید است و همیشه بعد از آن باید منتظر ماند تا بازارهای جهانی بهبود یابند.

سورنتینو می گوید: سرمایه گذاری در حوزه طلا  فرصتی کاملا مناسب برای افرادی است که احتمالا در سایر حوزه های اقتصادی ضرر کرده و می خواهند یک سرمایه گذاری مطمئن داشته باشند. به عقیده کارشناسان مسائل اقتصادی روند سرمایه گذاری در بازار طلا  تا زمانی که بی ثباتی در سایر بخش های سرمایه گذاری حاکم است ادامه خواهد داشت.

سورنتینو با اشاره به رضایت مردم از سرمایه گذاری در حوزه فلزات گرانبها، می گوید کسانی که طی دو سال گذشته برای آنها در حوزه طلا سرمایه گذاری کرده ام، بسیار راضی و خشنود هستند.

اسکات وان اشتاین، صاحب یک بنگاه اقتصادی بزرگ در کلمبوس اوهایو عنوان می دارد که به سرمایه گذاری های خود در حوزه طلا ادامه خواهد داد حتی اگر ارزش  طلا در بازارهای جهانی روند نزولی داشته باشد.  او سیاستهای پولی بانک مرکزی آمریکا را تاثیرگذار در نوسان ذخایر پولی می داند اما معتقد است که همین مساله به عاملی در راستای افزایش بهای طلا مبدل شده است.

وان اشتاین در ادامه می افزاید: «از زمان شروع بحران اقتصادی، مقامات اقتصادی آمریکا درباره هیچ چیزی اطلاعات درستی ارائه نکرده اند. تنها قابلیت آنها، چاپ پول و ایجاد حبابهای مالی است. از زمانی که آنها روش چاپ پول را یاد گرفته اند تنها ارزش دارایی های فیزیکی افزایش یافته است». بانک مرکزی امریکا در نوامبر 2010 به طور بی سابقه ای 600 میلیارد دلار برای تحریک رشد اقتصادی و افزایش تورم اختصاص داد. اما راهکار اتخاذ شده نتوانست در حل مشکلات اقتصادی امریکا تاثیری مثبتی به دنبال داشته باشد.

جفری نیکولز مدیر اجرایی شرکت «مشاورین فلزلت گرانبهای آمریکایی» اعتقاد خاصی به سرمایه گذاری های متنوع دارد. به نظر وی  همیشه باید در حوزه های متعدد مانند بازار سهام، شرکت های تعاونی یا حوزه طلا سرمایه گذاری کنیم.

او می گوید: « منطقی تر این است که 5 الی 10 درصد از دارایی های غیر ملموس خود را در حوزه طلای سرمایه گذاری کنیم که نوعی سیاست بیمه ای و تنوع گرایی در سرمایه گذاری محسوب می شود»

نیکولز از سقوط ارزش طلا در آینده نزدیک نگران نیست و فکر نمی کند که چنین اتفاقی هم  بیافتد اما به عقیده او، برخی از سرمایه گذاران از بروز چنین وضعیتی در هراسند و البته این حق طبیعی آنهاست که نگران دارائی های خود باشند.

نیکولز در ادامه می افزاید: «سرمایه گذاران در امریکا به  سمت محافظه کاری گرایش یافته اند و بیش از گذشته  نگران عملکرد اقتصادی دولت و اثرات آن در ارزش سرمایه های خود هستند.

سرمایه گذاران به شدت نگران کاهش ارزش دلار آمریکایی در برابر ارزهای خارجی و شکست نظام مالی هستند. این وضعیت ممکن است غیر منطقی به نظر برسد اما این همان چیزی است که برخی افراد را تحریک می کند تا به دارایی های قابل لمس (فیزیکی) مانند طلا روی بیاورند.»

جاناتان خیونگ یکی از اعضا ارشد  «شرکت سرمایه گذاری ملون» معتقد است که نگهداری طلا ایده خوبی است اما در صورتی که مالکان آنها بتوانند این فلزات را برای مدتی طولانی و با هزینه پایین نگهداری کنند. از نظر وی، ذخیره طلا به عنوان یک زمینه سرمایه گذاری می تواند «پناهگاهی امن» برای سرمایه های مردم باشد.

با توجه به چالش های موجود در اکثر سیستم های اقتصادی و نوسانات غیرقابل پیش بینی پول ،خرید و نگهداری طلا و سایر فلزات پرارزش ؛ به روشی ایمن در سرمایه گذاری مبدل شده است.البته در صورت ایجاد فرصتهای سرمایه گذاری جذاب توسط دولتها و تضمین اصل سرمایه ها ، طبیعتا رویکرد فعلی تغییر کرده و سرمایه گذاران با تزریق دارائی های خود در بسترهای ایجاد شده به فعالیت اقتصادی پرداخته و متعاقب آن در توسعه اقتصادی کشورشان مشارکت خواهند کرد.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:خرید ,طلا ,بهترین ,راه ,سرمایه‌گذاری, توسط حسن

برای نشان دادن شخصیتی با وقار و احترام برانگیز از خود و جلب توجه و احترام دیگران، باید حرکات و رفتارهای مناسبی داشته باشیم؛ رفتارهایی که اگرچه بیشتر آنها را در آمد و رفت های اجتماعی یاد گرفته ایم، ولی هنوز نکات ریز و ظریف زیادی وجود دارد که از آنها بی خبریم، نکاتی که از آنها به عنوان آداب معاشرت یاد می کنیم.

رعایت برخی آداب اجتماعی به شما کمک خواهد کرد تا شأن و منزلت اجتماعی تان ارتقاء یابد و از یک فرد عامی به یک انسان متشخص و باکمال تبدیل شوید. با رعایت این نکات ساده، دیگران شما را در زمره افراد با اصل و نسب و فرهیخته قرار خواهند داد؛ شخصی که دیگران آرزوی معاشرت و شراکت با وی را دارند.
این بایدها و نبایدهای معاشرتی در همه جوامع به صورت الگوهایی ثابت و مشترک وجود دارد که البته چگونگی آنها در هر فرهنگی تابع نظام ارزش ها و باورهای آن جامعه است.
از این رو، اگرچه همه جوامع برخی رفتارها را مودبانه و برخی دیگر را خارج از نزاکت می شمارند، اما این که چه چیزی مودبانه است یا نیست، فقط به وسیله فرهنگ هر جامعه تعریف می شود، به طوری که رفتار و رسوم پسندیده در یک دسته ممکن است در دسته دیگر اصلا پسندیده نباشد.
مثلا میان اسکیموها رسم بر این است که مهمان پس از غذا خوردن، لب های خود را طوری پاک کند که صدایی از آنها برخیزد و به این ترتیب نشان دهد غذا برایش گوارا بوده است، ولی ما این کار را ناپسند می دانیم. در آفریقا، وحشیان در ملاقات با یکدیگر برای شادباش می گویند «چگونه عرق می کنید؟» در حالی که چنین سوالی برای ما زشت و زننده است. دست دادن با دوستان هنگام ملاقات در بسیاری از کشورهای جهان معمول است، ولی چینیان به جای این کار دو دست خود را برهم می گذارند و تکان می دهند.
در کشور ما وقتی در هر صفی می ایستیم، رعایت فاصله بین ۲ نفر اگرچه پسندیده است اما مرسوم نیست و تقریبا بین ۲ نفر در صف هیچ فاصله ای وجود ندارد، حال آن که در کشورهای اروپایی عدم رعایت این فاصله، نوعی تعرض به حریم و حقوق فردی افراد محسوب می شود و واکنش های تندی به همراه خواهد داشت.
در بسیاری از کشورها برداشتن کلاه نشانه ادب است، ولی بومیان غنا در آفریقا به جای این کار، قبای خود را از یک شانه پایین می اندازند، ولی براساس دستور اسلام، وقتی ۲ مسلمان به یکدیگر می رسند، با سلام کردن به هم احترام می گذارند.
بنابراین شیوه آداب معاشرت در سراسر جهان در عین این که متفاوت است، ولی این آداب در همه جا به منظورهای معینی از قبیل سلام کردن، دست دادن و احترام گذاشتن به یکدیگر، معرفی ناشناسان به یکدیگر، آداب و رسوم پسندیده هنگام غذا خوردن، نحوه رفتار و پوشش در مهمانی ها، محل کار و… به کار می رود.
● چگونه سلام کنیم و دست بدهیم؟
سلام کردن و دست دادن، اولین و مهم ترین بند از مجموعه آداب معاشرت است که تقریبا میان همه ادیان، فرهنگ ها و ملت ها وجود دارد و آداب و قوانین خاصی هم برای خودش دارد. مثلا فرانسوی ها درست مثل ما هنگام ورود و خروج با یکدیگر دست می دهند. آلمانی ها تنها یک بار با هم دست می دهند.
برخی آفریقایی ها پس از هربار دست دادن، بشکن می زنند که حاکی از رهایی و آزادی است. مردم برخی کشورها هم دست دادن را خوب نمی دانند. آمریکایی ها هم خیلی محکم دست می دهند که احتمالا از رقابت های سنگین جسمی مانند کشتی سرخپوستان نشأت گرفته است و اما پیچیده ترین شکل دست دادن را سیاهان آمریکایی دارند که شامل چند عمل پیچیده است. افغان ها نه تنها در حین سلام واحوالپرسی دست می دهند. بلکه هنگام دست دادن، روبوسی و بغل کشی هم می کنند. دست دادن با دست راست و گذاشتن دست دیگر به شانه مقابل نشان دهنده تلاشی است که این شخص می خواهد به نحوی از بوسه دادن جلوگیری کند. این وضعیت را در بازدیدهای رسمی کشورها و مقامات و دیپلمات های مختلف جهان می توان ملاحظه کرد. در کشور ما هم قوانین و آداب خاصی در این زمینه وجود دارد که البته بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ اسلامی است.
همیشه در حین سلام کردن به جانب مقابل، پیشقدم باشید. این عمل شما در خاطره طرف مقابل همیشه باقی می ماند. پیشقدم شدن در سلام همچنین نشان دهنده تواضع، فروتنی و بزرگواری انسان است.
به هر مجلس یا به هر محل تجمع که وارد می شوید، در صورتی که نظم جلسه و مجلس با اخلال مواجه نشود، با صدای بلند و متناسب سلام کنید، حتی اگر دارای مقام و رتبه بالا و مسن تر باشید. مردها در سلام نسبت به زنان باید پیشقدم باشند. استادان و معلمان وقتی وارد کلاس می شوند باید به شاگردان سلام کنند و شاگردان هم به رسم احترام در برابر استاد خویش بایستند. به هیچ وجه مقابل سلام کسی سر تکان ندهید، بلکه کوشش کنید با زبان، جواب سلام جانب مقابل را بدهید.
سلام و احوالپرسی نیازی به وقت طولانی ندارد. کوشش کنید وقت خود و دیگران را در سلام واحوالپرسی نگیرید.
هنگام دست دادن، دست طرف مقابل را محکم نگیرید. این کار اگرچه نشان دهنده ابراز صمیمیت با طرف مقابل است اما ناراحت کننده و خارج از عُرف نیز است. این مساله بویژه در ملاقات اول باید در نظر گرفته شود. البته شل دست دادن هم درست نیست.
دست دادن شل نشان دهنده ضعف، نداشتن اعتماد به نفس، علاقه و ثبات است. با نوک انگشتان خود دست ندهید. اگر بر حسب عجله یا تصادف چنین کاری کردید، حتما از جانب مقابل معذرت بخواهید و دوباره با دست کامل به ایشان ادای سلام و احترام کنید.
در رویارویی با بزرگ تر از خودتان سلام کنید، اما تا او به سمت شما دست دراز نکرده، دستتان را برای دست دادن به سویش دراز نکنید و در صورتی که کارمند اداره یا شرکتی هستید، تا رئیستان خواهان دست دادن با شما نشده برای این کار پیش دستی نکنید.
هنگامی که کسی چند بسته یا پاکت در دست دارد و دست هایش آزاد نیست، نباید دست خود را به سوی او دراز کنید تا مجبور شود برای دست دادن بسته ها را زمین بگذارد یا همه را در یک دست یا زیر بغل نگه دارد.
با دستکش دست ندهید، اما اگر زمانی برای در آوردن آن نیست، ضمن عذرخواهی مانعی ندارد، اما یادتان باشد حتما این جمله را بگویید: ببخشید که با دستکش دست می دهم.
● همیشه خانم ها مقدم نیستند
این را هم که همه می دانید، خانم ها همیشه مقدم هستند جز در موارد زیر:
نکته: سلام کردن و دست دادن اولین و مهم ترین بند از مجموعه آداب معاشرت است که تقریبا میان همه ادیان، فرهنگ ها و ملت ها وجود دارد و آداب و قوانین خاصی هم برای خودش دارد
هنگام عبور از درهای گردون به منظور چرخاندن در، عبور از درهای فنردار به منظور نگهداری در، هنگام ورود به رستوران، عبور از میان جمعیت، هنگام حرکت در صفوف (صف اتوبوس، بانک و… )، هنگام بالا رفتن از پله ها، هنگام پایین آمدن از پله ها و صفوف نشسته (در سینما، تئاتر، سخنرانی ها و…) به منظور باز کردن راه عبور برای خانم ها ( با عرض معذرت از آقایان!) همیشه مودب باشید. اگر هم از کسی خوشتان نمی آید نیازی نیست شأن و منزلت خودتان را تا سطح اجتماعی آن فرد تنزل دهید.
● اگر می خواهید مودب تر باشید
مودب و با نزاکت باشید تا برتری خود را نسبت به آن شخص ثابت کنید. هیچ گاه دشنام ندهید. دشنام و ناسزاگویی مطلقا ممنوع است، چون نشان می دهد شما قادر نیستید برای بیان عقاید خودتان از واژه ها و لغات مناسب تری بهره بگیرید. با صدای بلند صحبت نکنید. وقتی با صدای بلند صحبت می کنید، باعث بالا بردن سطح استرس میان اطرافیان خود می شوید.
بلند صحبت کردن بیانگر آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نیستید و عجز و ناتوانی شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و دیگر این که می خواهید حرف خود را با توسل به زور وخشونت به کرسی بنشانید. همچنین بلند صحبت کردن سبب جلب توجه اطرافیان می شود، البته توجه منفی. خونسردی خود را حفظ کنید و کنترل خود را از دست ندهید، چون زمانی که کنترل خود را از دست می دهید و از کوره در می روید به همه نشان می دهید قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود نیستید.
به دیگران خیره نشوید. زل زدن به دیگران نوعی تعرض به آنها محسوب می شود. صحبت کسی را قطع نکنید. پیش از آن که اظهار عقیده ای بکنید، اجازه دهید صحبت دیگران به پایان برسد، اگر ناچار به انجام این کار شدید حتما با گفتن جمله معذرت می خواهم، این کار را انجام دهید. آب دهان نیندازید. اغلب مردها این کار را به طور ناآگاهانه انجام می دهند.
به اشتباهات دیگران نخندید. هنگامی که شما اشتباهی مرتکب می شوید، تنها انتظاری که از دیگران دارید آن است که اشتباهات و خطاهای شما را به رویتان نیاورند و از آنها چشم پوشی کنند. از آن مهم تر شما را به واسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند. وقتی در یک جمع و محفلی هستید، مدام به ساعت خود نگاه نکنید مگر آن که بلافاصله قصد ترک آن محل را داشته باشید.
● آداب غذا خوردن در فرهنگ های مختلف
این تنوع آداب در فرهنگ های مختلف در عادات غذایی نیز مشاهده می شود و در واقع لذت غذا خوردن به چگونه خوردن آن است، به طوری که انجام دادن یک سری آداب، غذا خوردن را برای خودمان هم لذتبخش تر می کند. دانستن این که آداب غذا خوردن در هر جایی و در هر فرهنگی با فرهنگ دیگر متفاوت است هم کمی کارمان را راحت تر می کند.
مثلا در بیشتر کشورهای آسیای جنوب شرقی با دست غذا خوردن بسیار مرسوم است و در رستوران های محلی، قاشق و چنگالی همراه غذایتان نمی بینید. همیشه هم ظرف آبی روی میز هست که شما فقط انگشت هایتان را در آن ظرف می شویید. یادتان باشد وقتی با چینی ها روی یک میز می نشینید، آرنج هایتان را روی میز نگذارید. این کار از نظر آنها بی ادبی به حساب می آید.
هندی ها هم از جمله ملت هایی هستند که با دست غذا خوردن را دوست دارند. آنها می گویند نباید برای غذا خوردن واسطه ای وجود داشته باشد تا انرژی بین غذا و انسان در تعامل باشد. ایتالیایی ها هم به غذا خوردن اهمیت زیادی می دهند و برای وعده های غذایی، بخصوص اگر مهمان داشته باشند، وقت زیادی صرف می کنند.
برای ایتالیایی ها، ناهار وعده اصلی است و معمولا همه خانواده آن را کنار هم صرف می کنند. این که وقت غذا خوردن چطور به نظر بیایید، در هر رابطه ای مهم است. احتمالا برای همین هم خیلی روی آداب غذا خوردن تاکید می شود؛ آدابی که برخی هایشان در فرهنگ های مختلف، مشترک و برخی هم خاص یک قوم و منطقه است.
آدابی مانند:
هیچ گاه سر میز یا سفره غذا، مستقیم توی چشم های طرف مقابل تان در حالی که لقمه را به دهان می برد، نگاه نکنید و به عبارتی لقمه های طرف را نشمارید. در حال جویدن غذا، به هیچ وجه صحبت نکنید آن هم با شور و حرارت و درباره یک مساله بحث برانگیز. طرف مقابل را هم به حرف زدن وادار نکنید. از یادآوری کردن چیزهایی که به خودی خود چندش آورند، سر میز غذا جدا پرهیز کنید. یکی از بی ادبی های غذا خوردن در فرهنگ ما در آوردن صدایی است که به آن بادگلو می گویند. بشدت از این کار پرهیز کنید. روی غذایتان خم نشوید. صاف بنشینید و موقع جویدن غذا، دهان را ببندید.وقتی همسفره دارید، سریع غذا خوردن مودبانه نیست.
همان اندازه غذا بردارید که می توانید بخورید. به عبارتی لقمه بزرگ برندارید که مجبور شوید آن را گاز بزنید.
هرگز با حرکت دادن قاشق و چنگال چیزی را نشان ندهید. اگر حشره، تار مو یا هر چیز دیگر را در غذایتان دیدید اصلا به روی خودتان نیاورید. قبل از چشیدن غذا به آن نمک و فلفل نزنید. این کار یک جور بی احترامی به میزبان و آشپز است.
پیش از میزبان شروع به خوردن غذا نکنید. اگر چیزی از روی میز خواستید و دست تان نمی رسید، دست تان را برای برداشتن آن روی میز دراز نکنید و از فردی که نزدیک است بخواهید آن را به شما بدهد. سر میز غذا از خمیازه کشیدن، خاراندن، شانه کردن سر، بازی کردن با موها، گوش ها و کلاهتان خودداری کنید. در صورتی که میزبان هستید، از غذاهای تهیه شده تعریف نکنید. در خوردن غذا و نوشابه به مهمانتان اصرار نکنید. لیوان نوشابه را خیلی پر نکنید. به قیمت برخی اقلام غذا نیز اشاره ای نکنید. اگر لقمه ای که در دهان می گذارید، مطابق میلتان نبود، آن را از دهان خارج نکنید و سعی کنید آن را فرو ببرید. انگشت ها را برای تمیز کردن لیس نزنید، بلکه آنها را با دستمال تمیز کنید. از خلال دندان هیچ وقت در حضور دیگران استفاده نکنید. سعی کنید از زبانتان برای تمیز کردن دندان ها و دهان استفاده کنید. نوشیدنی تان را یک جرعه سر نکشید، بلکه به دفعات و البته بی صدا آن را بنوشید.
اگر خواستید سرفه کنید یا بینی تان را بگیرید، سرتان را به چپ یا راست در امتداد شانه تان بچرخانید و با دستمال کاغذی یا دستمال جیبی صورت تان را بپوشانید و به کارتان برسید.
اگر خانمی با آقایی همراه است موقع سفارش غذا، نظرش را به آقا بگوید تا او دستور غذا بدهد.
● در محیط کار چگونه باشیم؟
محققان معتقدند مهارت های انسانی بیش از مهارت های فنی و دانش در پیشرفت کاری افراد تأثیر دارد. ظاهر هر شخص در محیط های کاری اهمیت زیادی دارد. بنابراین اگر کارمند هستید رعایت استانداردهای زیر به شما کمک می کند ظاهرتان با وضعیت کارتان هماهنگ باشد.
به بهداشت خود توجه نشان دهید تا احیانا برای ارباب رجوع یا دیگر کارمندان ناخوشایند نباشید.
لباس مناسب با محیط کار بپوشید. این یکی، جزو ضروریات است. چنانچه اداره اونیفورم خاصی ندارد بهتر است آقایان از کت و شلوارهای مناسب محیط کار و پیراهن هایی با رنگ ملایم (سفید، بژ یا آبی) استفاده کنند. پوشیدن پیراهن های تیره یا رنگ های تند و زننده ممنوع است. لباس کارمندان زن نیز از فرم مانتوهای اداری خارج نشود. اصولا در محیط کار در مجموع تأکید بر سادگی و ظاهر طبیعی کارمندان است.
یادتان باشد محل کار جای صمیمیت برقرار کردن نیست. در محل کار گفت وگو به صمیمیت ترجیح داده می شود. پس زندگی خصوصیتان را برای خودتان نگه دارید و مکالمه هایتان تا حد امکان کوتاه باشد. به همکارتان پشت نکنید. زبان بدن (ایما و اشاره ها) شما می تواند شخصیت تان را نشان دهد. اگر بخوبی با همکار خود برخورد نکنید، اعلام کرده اید هیچ علاقه ای به صحبت ندارید. این کار به نوعی توهین است و می تواند منجر به ایجاد احساسات و تفکرات منفی و حتی خصمانه دیگران نسبت به شما شود.
پشت سر کسی در محل کار غیبت نکنید. به جای صحبت کردن در مورد دیگران، سعی کنید با احترام آنها را تحسین و تمجید کنید و اگر آنها هم همین کار را برای شما کردند، تشکر کردن را فراموش نکنید. بعد از دعوا و مشاجره، پشیمانی سودی نخواهد داشت، پس اگر گیر رئیس یا ارباب رجوعی عصبانی افتادید، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و به حل مشکل بپردازید. گفت وگوی مثبت و سازنده، استرس محیط کار را کاهش می دهد و باعث می شود همه احساس راحتی و خشنودی بیشتری کنند.
در شروع مکالمه با همکارانتان آرامش خود را حفظ کنید و به خاطر داشته باشید وقتی همکارانتان سرشان شلوغ است برای حرف زدن نزدشان نروید

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

 

همه می‌دانیم که داشتن قدرت فیزیکی بسیار خوب است و درواقع قدرت فیزیکی می‌تواند باعث شود از نظر احساسی هم احساس قدرت بیشتری داشته باشید اما آیا می‌دانستید نداشتن قدرت احساسی و فکری می‌تواند همه زندگیتان را خراب کند؟
به همه آدم‌های غمگین دوروبرتان نگاه کنید، نمی‌بینید که نداشتن قدرت احساسی یکی از دلایل ناراحتی‌ها و حال بد آنهاست؟
وقتی فردی از نظر احساسی قوی‌تر می‌شود، مشکلات زندگی به چشم او کوچکتر می‌آیند، اعتمادبه‌نفس او بالا رفته و زندگی‌اش بهتر خواهد شد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم امروز درمورد راه و روش قوی بودن در زندگی صحبت کنیم و به شما بگوییم چطور می‌توانید در زندگی واقعاً قوی باشید.
ضعف، قدرت احساسی و مشکلات زندگی
اگر می‌خواهید در برابر مشکلات زندگی قوی باشید، باید اول دلیل ضعیف بودنتان را بفهمید زیرا وقتی بتوانید بر ضعف‌های خود غلبه کنید می‌توانید فرد قوی‌تری شوید.
در زیر به مهمترین عوامل ضعیف بودن انسان‌ها در برابر مشکلات زندگی اشاره می‌کنیم.
قدرت و وابستگی:
هر چه به چیزی وابسته‌تر شوید، ضعیف‌‌تر خواهید شد. منظورمان را اشتباه نگیرید. نمی‌خواهیم دست از آرزوها و اهدافتان بردارید. منظورمان این است که وقتی می‌بینید راهی بسته است، باید به اندازه کافی قوی باشید که آن را کنار بگذارید و به دنبال راهی دیگر باشید. یکی از مهمترین دلایلی که اکثر افراد در روابط خود قوی نیستند هم وابستگی است که در آنها ایجاد می‌شود. دلیل اصلی که افراد بعد از برهم خوردن روابطشان نمی‌توانند زود بهبود یابند، وابستگی شدیدی است که به روابط خود داشته‌اند. وقتی بتوانند از شر این وابستگی خلاص شوند، قوی‌تر شده و فراموش کردن برایشان راحت‌تر می‌شود.
قدرت و آگاهی:
اکثر آدمها درک نمی‌کنند که یکی از قدرتمندترین چیزهایی که می‌تواند آنها را در مواجهه با مشکلات و بلایای زندگی قوی کند، آگاهی و دانش است. یک دقیقه به آن فکر کنید، نمی‌بینید که دلیل ناامیدی بیشتر آدمها و اینکه نمی‌دانند چه باید بکنند نداشتن علم و آگاهی است؟ هرچه بیشتر درمورد زندگی بدانید، مهارت‌های بیشتری پیدا می‌کنید و در برابر مشکلات زندگی می‌توانید از حقه‌های بیشتری استفاده کنید. افسردگی به نوبه خود می‌تواند نتیجه نداشتن آگاهی باشد. افسردگی چیزی بیش از نداشتن امید وقتی فردی به جایی می‌رسد که هیچ راه دیگری برای رسیدن به چیزیکه می‌خواهد پیدا نمی‌کند، نیست. علم قدرت می‌آورد.
قدرت و شجاعت:
هیچ شکی نیست که برای قوی بودن در زندگی باید شجاع باشید اما منظورمان آن نوع شجاعتی که برای دعوا لازم است نیست! منظور شجاعتی است که جلوی شما را برای روی آوردن به عادت‌های بد، موادمخدر، پرخوری، خواب زیاد، سیگار یا حتی یک رابطه به جای رویارو شدن با مشکلات بگیرد. افراد ضعیف کسانی هستند که از مشکلاتشان فرار می‌کنند درحالیکه افراد قوی با مشکلاتشان روبه‌رو می‌شوند.
سیستم اعتقادی شما:
این یکی از مهمترین عواملی است که می‌تواند هم شما را فوق‌العاده در زندگی قوی کند و هم به ضعیف‌ترین موجود تبدیل کند. یک اعتقاد محدودکننده مثل "زندگی عادل نیست" می‌تواند قوی‌ترین فرد را به ضعیف‌ترین تبدیل کند.
چطور در برابر مشکلات زندگی قوی باشیم
حالا که واقعیت‌های قبل را فهمیدید، باید برنامه‌ای طرح کنید که به شما برای قوی بودن در برابر مشکلات زندگی کمک کند.
وقتی مشکلات فرا می‌رسند و زندگی سخت می‌شود، برنامه عملی زیر راهی عالی است که کمکتان می‌کند همچنان پیش بروید و قوی بمانید:
فراموش کنید:
فرد ضعیف به گذشته خود می‌چسبد و نمی‌تواند جلو برود درحالیکه یک فرد واقعاً قوی تصمیم می‌گیرد که فراموش کند و راهی دیگر برای رسید به چیزی که می‌خواهد پیدا کند.
خود را آموزش دهید:
هر مشکل جدیدی که با آن برخورد می‌کنید، ممکن است به دانشی بیشتر از آنچه دارید نیاز داشته باشد. برای اینکه در زندگی واقعاً قوی باشید، باید بتوانید علم و آگاهی لازم برای حل مشکلاتتان را به دست آورید.
سیستم اعتقادی خود را اصلاح کنید:
وقتی باور داشته باشید که می‌توانید کاری را انجام دهید، هیچ چیز نمی‌تواند جلو شما را بگیرد اما مشکل اینجاست که نمی‌توانید قبل از اینکه از شر افکار و اعتقادات محدودکننده خود خلاص شوید، چنین باوری پیدا کنید.
فرار نکنید:
نمی‌توانید با فرار کردن از مشکلاتتان، قوی شوید. خودتان را گول نزنید. گاهی اوقات ذهنتان یک راه فرار برایتان فراهم می‌کند که کمکتان می‌کند بدون احساس گناه از مشکلتان فرار کنید. مثلاً بعضی از کسانیکه از زندگی احتماعی می‌ترسند، به اینترنت اعتیاد پیدا می‌کنند و دلیل آن این نیست که اینترنت را دوست دارند، دلیل آن این است که به آنها کمک می‌کند بدون اینکه حس بدی پیدا کنند، از مشکلشان فرار کنند.
کلام آخر
اگر بگوییم این نکات تنها چیزهایی است که برای قوی شدن در زندگی به آنها نیاز دارید دروغ گفته‌ایم اما انجام آنها شما را در مواجهه با مشکلات زندگی بسیار بسیار قوی‌تر خواهد کرد.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

یك به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این كار را با شادمانی انجام دهید .

دو با مرد یا زنی ازدواج كنید كه عاشق صحبت كردن با او هستید. برای اینكه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مكالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .
سه همه ی آنچه را كه می شنوید باور نكنید، همه ی آنچه را كه دارید خرج نكنید و یا همانقدر كه می خواهید نخوابید .
چهار وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد .
پنج وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه كنید .
شش قبل از اینكه ازدواج كنید حداقل شش ماه نامزد باشید .
هفت به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .
هشت هیچوقت به رؤیاهای كسی نخندید . مردمی كه رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند .
نه عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممكن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است كه به طور كامل زندگی می كنید .
ده در اختلافات منصفانه بجنگید و از كسی هم نام نبرید .
یازده مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نكنید .
دوازده آرام صحبت كنید ولی سریع فكر كنید .
سیزده وقتی كسی از شما سوالی می پرسد كه نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید "چرا می خواهی این را بدانی؟"
چهارده به خاطر داشته باشید كه عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسك های بزرگ هستند .
پانزده وقتی كسی عطسه می كند به او بگویید "عافیت باشد "
شانزده وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .
هفده این سه نكته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه كارهایتان را پذیرفتن
هجده اجازه ندهید یك اختلاف كوچك به دوستی بزرگتان صدمه بزند .
نوزده وقتی متوجه می شوید كه كه اشتباهی مرتكب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام كنید .
بیست وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، كسی كه تلفن كرده آن را درصدای شما می شنود .
بیست و یك زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:جمله ,انرژی زا ,آنتونی ,رابینز, توسط حسن

روز 9 نوامبر 1974 بود.روزی که قرار بود اتفاقی بزرگ وتاریخی بیفته اتفاقی که در آینده جهان رو بشدت تحت تاثیر خودش قرار بده.شهر کونجلینا در نزدیکی باری در کشور ایتالیا شهری بود که افتخار میزبانی این اتفاق بزرگ رو داشت واز این بابت به خود میباله.بالاخره این اتفاق تاریخی افتاد. الکس متولد شد .بله این همون اتفاقی بود که بعدها جهان رو متوجه خودش کرد الکس فرزند سوم جینو دل پیرو متولد شد.

الکس در خانواده ای فقیر بدنیا امد مثل خیلی از ستارگان دیگر. او در نوجوانی حتی پولی نداشت که به شهر دیگری برود.اما اینها نمی توانست مانع پیشرفت الکس بشوند .الکس از وقتی که چشم باز کرد فهمید که عاشق چیزی به نام توپ وفوتبال است.او تصور نمی کرد که روزی بتواند برفوتبا ل جهان فرمانروایی کند . او از کودکی عاشق یوونتوس بود واز بازی پلاتینی لذت میبرد اما هیچ گاه تصور نمیکرد که از پلاتینی بهتر ومحبوبتر شود.او فوتبال خود رو از تیم محلی پادووا آغاز کرد ولی دوران طلایی الکس در یوونتوس رقم خورد .او در سال 1993 به یوونتوس پیوست تیمی که مهاجمان بزرگی مثل باجو و راوانلی و ویالی داشت که حتی اجازه تصور نیمکت نشینی رو به الکس نمی داد.اما الکس با اراده ای محکم با مشکلات مبارزه کرد .اودر اولین بازی اش برای یوونتوس در دقایق پایانی برای یووه بازی کرد.در بازی بعد الکس اولین گل خودش رو برای یووه زد اما دربازی بعد مقابل پارما بود که جهان متوجه یک پدیده بی نظیر شد الکس با هت ریک در اون بازی تحسین همگان رو برانگیخت واین آغاز دوران طلایی الکس در یووه بود .سرانجام الکس با گلهای پیاپی آمد و یونتوس به برکت وجود او یکی پس از دیگری افتخارات خود را کسب میکرد.در همان سال بودکه یووه به یمن وجود الکس جوان توانست پس از 8 سال قهرمان سری آ شود وهمه الکس را باعث اینکار میدانستند . مارچلو لیپی کسی بود که الکس رو کشف کرد وبه تواناییهای او اعتقاد کامل داشت .او می دونست که الکس در آینده به یک اسطوره تبدیل خواهد شد وبه همین دلیل از او حمایت می کرد .یوونتوس بزرگ به کمک الکس توانست در سال 1996 یکی پس از دیگری رقبایش را در جام باشگاههای اروپا از سر راه بردارد تا به رئا ل برسد که در ان سال یک ابر قدرت بود همه شانس یووه را در مقابل رئا ل کم می دانستند اما نمی دانستند که الکس به تنهایی خود یک تیم است . الکس در ان بازی با درخشش فوق العاده اش وبه ثمر رساندن دو گل به تنهایی رئال را شکست داد وهمین روند را تا فینال ادامه داد و به قهرمانی رسید .الکس در ان سال بابه ثبت رساندن یک رکورد آقای گل لیگ قهرمانان شد ودر سال بعد یعنی در سال 1997 نیز این مقام را تکرار کرد. الکس دل پیرو تنها بازیکنی است که توانسته در یک بازی در لیگ قهرمانان نمره کامل یعنی 10 از 10 بگیرد الکس به همراه زیدان واینزاگی خط آتش مرگ بار یوونتوس را تشکیل داده بود که لرزه به اندام بازیکنان حریف می انداخت.چهره دوست داشتنی به همراه بازی های زیبایش او را به یک بازیکن فوقالعاده محبوب تبدیل کرده.الکس چند بار بالاتر از مالدینی اسکار خوش قیافه ترین ورزشکار ایتالیا رو به خود اختصاص داد.الکس مدل جدیدی از اصلاح صورت را عرضه کرد که به نام الکسی معروف است.او در سال 2000 بیشترین دستمزد را در بین فوتبالیستهای دیگر جهان در یافت می کرد.در سال 2002 با بیش از یک ونیم میلیارد طرفدار محبوب ترین بازیکن جهان شناخته شد. در فصل 97-98 الکس ببا به ثمر رساندن 21 گل آقای گل لیگ ایتالیا شددر حالی که الکس درفصل بعددر بازی مقابل ادینزه از ناحیه زانو دچار مصدومیت شدیدی شد وکل فصل را از دست دادبه طوری که همه از خداحافظی الکس حرف میزدند .در دوران مصدومیت او شخصیت های بزرگ ایتا لیا به عیادت او میرفتند وبرای او نامه می نوشتند واز او می خواستند به بازی اش ادامه دهد.سرانجام به اصرار هواداران وهمه فوتبال دوستان پینتوریکو ایتالیایی ها به میادین بازگشت .در بازی که الکس قرار بود برای اولین بارپس از مصدومیتش به میدان برود ورزشگاه دل آلپی که معولا به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوههای آلپ تماشاگران کمی داشت لبریز از تماشاگر شد وحتی پشت درهای ورزشگاه انبوهی از تماشگران طرفدارالکس قرار گرفته بودند وحتی طرفداران تیمهای دیگر از جمله میلان واینتر ورم برای تماشای بازی الکس به ورزشگاه آمدند.درلحظه ورود الکس به میدان باتشویق وابراز احساسات شدید مردم مواجه شد .الکس به دلیل بازگشت سریع از مصدومیت وچون هنوز به طور کامل آماده نشده بود نتوانست نمایش خوبی از نشان دهد.وهمواره از این اتفاق به عنوان بد ترین کابوس زندگی اش یاد میکند وبه اعتقاد خیلی از کارشناسان دلیل اصلی افت الکس محسوب می شود.اما الکس در مقابل مشکلات ایستاد. مصدومیت طولانی الکس در روحیه این بازیکن بزرگ تاثیرزیادی گذاشت در بازی های مقدماتی یورو 2000ایتالیا ضعیف ظاهرشد ولی در ادامه کار بسیار عالی کار کرد وبه فینال رسید .دینوزف سرمربی وقت ایتالیا اعتقاد خاصی به الکس داشت و به همین علت او را زیاد به بازی می گرفت.در بازی فینال دل پیرو به میدان فرستاده شد اما هیچ گاه در برابر فرانسه بازی خوبی از خود به نمایش نگذاشت.او سه موقعیت تک به تک را تقدیم به بارتز کرد.الکس این خاطره را یکی از تلخ ترین خاطرات خود میخواند.الکس بعد از این بازی تحت انتقاد شدید مطبوعات قرار گرفت وظهور پدیده ای همچون توتی روح لطیف او را روز به روز. آزار می داد الکس بیش از پیش جایگاه خود را متزلزل می دید.توتی پس از تحقیر کردن باجو تصمیم گرفت دومین قربانی خود را دل پیرو انتخاب کند و حتی الکس کم حاشیه را هم از خود رنجانید ولی دل پیرو قصد داشت جواب این بازیکن را در زمین بدهد..... سر انجام مسابقات مقدماتی جام جهانی فرا رسید ولی این بار جام جهانی کابوس الکس شد.سر مربی تیم ملی ایتالیا الکس را کنار گذاشت وتوتی جانشین او شد. قبل از جام جهانی2002 پیپو اینزاگی بازیکن پیشین یوونتوس حرف های غیر ورزشی راجع به الکس دل پیرو بر زبان آورد حالا علاوه بر توتی اینزاگی هم جزء دشمنان او به حساب می آمد.شایعات زیادی راجع به برخورد این دو بازیکن به گوش می آمد ولی یوونتوس در هفته آخر سری آ توانست با شکست ادینزه وتوقف اینتر صاحب قهرمانی دیگری در سری آ شود تا دل پیرو با بالا بردن جام قهرمان در مقابل صدها دوربین وخبرنگار بگرید.این اشک شادمانی الکس بود و در کنفرانس مطبوعاطی بعد از بازی او خطاب به تراپاتونی سرمربی ایتالیا گفت که از روی امادگی بازیکنان تصمیم بگیرد نه از روی علاق شخصی اش.من هم به همین دلیل از تراپاتونی متنفرم .هرگز آن گل تماشایی الکس در جام جهانی 2002 به مکزیک را از یاد نمی برم که تراپاتونی را در مقابل مردم و دوربین های تلویزیونی تحقیر کرد چون به استفاده نکردن از دل پیرو اصرار می کرد ولی سرانجام نتوانست در مقابل الکس دوام بیاورد والکس را در دقیقه 70 به زمین فرستاد والکس چند دقیقه بعد گل صعود ایتالیا را بایک ضربه سر تماشایی به ثمر رساند.به عقیده خیلی از کارشناسان این گل تراپاتونی رو در مقابل الکس دل پیرو تحقیر کرد وشایستگی های الکس رو به اثبات رساند. گل الکس خوشحالی الکس بعد از گل آلساندرو دل پیرو در واقع یک مهاجم تغذیه کننده است وبه عنوان مهاجم سوم پشت دو مهاجم اصلی قرار می گیرد وبه همین دلیل نقش او در گلزنی تیم بسیار چشمگیر است.او به عنوان مهاجم سوم پشت سر ویالی وراوانلی نقش بسیار تاثیر گذاری در موفقیت تیم داشت آن هم در سنین جوانی یا در زمان مارچلو لیپی که او به گونه ای تغذیه کننده زیدان واینزاگی بود.او این روز ها هم همین جایگاه مهم را در تورین دارد وترزگه وسایر مهاجمان را ساپورت می کند.بسیاری از کارشناسان او را یک تمام کننده مرگ آورمی نامند و موقعیت سنجی و ضربات هوشمندانه اش را ستوده اند از طرفی قدرت دریبلزنی اوبوژپه در دوران جوانی و ضربات ایستگاهی و پشت 18 وپنالتی هایش باعث شده که ایتالیایی ها منطقه 10 یاردی جلوی دروازه را منطقه دل پیرو بنامند. مهمترین کابوس الکس فابیو کاپلو است .کسی که یک ستاره ی فوقالعاده محبوب رو تا آستانه خاموشی برد . کاپلو علاقه زیادی به ابراهیموویچ سوئدی داشت وتصمیم داشت حتی به بهای آبروی دلپیرو در تیم جایی برای زلاتان دست وپا کند .او الکس را تبدیل به یک ستاره نیمکت نشین کرد ودر لحظاتی که تیم نیاز مبرم به الکس داشت اورا روی نیمکت می گذاشت وزلاتان که کاری از او ساخته نبود در زمین قدم می زد وهواداران الکس را در حسرت دیدن جادوی او در زمین می سوزاند.زلاتان هیچگاه در حد واندازه های الکس ظاهر نشد ونتوانست حتی گوشه کوچکی از توانایی های الکس را به نمایش بگذارد. حالا ستاره در حال خاموش شدن بود و مسبب آن کسی نبود جز کاپلوی خودخواه.در فصل قبل الکس حتی ربع ابراهیموویچ بازی نکرد ولی دو برابر او یعنی 12 گل به ثمر رساند که این خود گویای همه چیز است. اما با سقوط اجباری وغیرعادلانه یوونتوس به سری بی ورفتن کاپلو وابرا و سایر بازیکنان بی تعصب یووه عزیز الکس بار دیگر عشق خود به یووه را نشان داد ومانند یک پدر دلسوز در کنار یووه ماند تا بار دیگر با درخشش خود یووه را به شکوه گذشته برساندودر این راه ازکوچکترین کوششی مضایقه نکرد ومانند رهبری مقتدر با گلزنی های پی در پی ورهبری تیم یوونتوس رادر حالی که با 9 امتیاز منفی در قعر جدول سری بی بود با اختلاف امتیازی چشمگیر نسبت به تیم دوم به صدر جدول رساند تا بار دیگر به جرات بگوییم اسطوره جهان فوتبال بار دیگر قلبها را به تصرف خود در اورده است و اینها همه حاکی از عظمت وشکوه وبزرگی ومحبوبیت واقتدار سر الکس دل پیرو می باشد. بی شک بازیکنی مثل او متولد نخواهد بودعظمت و محبوبیت الکس را از این جمله موجی می توان فهمید: خدایا تو را به خاطر خلق الکس شکر می گوییم. حالا الکس در یووه تبدیل به یک اسطوره ابدی شده است .او توانسته با 500 بازی برای یووه وبه ثمر رساندن 215 گل یک رکورد تاریخی وغیر قابل دسترس را به ثبت برساوند .کاری که فقط از الکس عزیز ساخته است.گلهاو بازیهایی که هرکدام از آنها بیانگر یک عمر افتخار آفرینی برای یووه است.واین افتخار آفرینی ها می تواند ادامه داشته باشد اگر بیش ازپیش قدر این بازیکن افسانه ای را بدانیم.بازیکنی که در بدترین شرایط در کنار یووه ماند تا نشان دهد که چقدر با شکوه است. گوشه از افتخارات الکس: بهترین بازیکن زیر 21 سال اروپا 1994 بهترین بازیکن ایتالیا 1998 بهترین بازیکن چمپیونز لیگ 1997 و1998 محبوبترین بازیکن ایتالیا 7 قهرمانی اسکودتو با یوونتوس (95-97-98-2002-2003-2005-2006) چهار سوپر جام ایتالیا 95و97و2002و2003 یک کپا ایتالیا 1994 سوپر کاپ اروپا 1996 قهرمانی چمپیونز لیگ 1996 قهرمانی جام بین قاره ای 1996 قهرمانی جام جهانی2006 قهرمانی اروپا با زیر 21 ساله های ایتالیا 92و 94و.... بهترین گلزن ایتالیا در سال 98 بهترین گلزن چمپیونز لیگ 97و98 بهترین گلزن تاریخ باشگاه یوونتوس محبوبترین بازیکن تاریخ باشگاه یوونتوس نایب قهرمانی جام ملتهای اروپا نایب قهرمانی لیگ قهرمانان *الکس در ابتدا دروازه بان بود ومادرش فقط به شرط اینکه الکس درون دروازه بیاسته به او اجازه فوتبال بازی کردن می داد.اما روزی برادرش استفانو به او گفت :فکر نمی کنی برای خط حمله بهتر باشی .واین جمله بود که الکس رو متحول کرد و برادرش نیز اجازه مادرش رو بازی در خط حمله گرفت. واینطوری بود که الکس پست فوروارد رو انتخاب کرد وتبدیل به یکی ازبهترین مهاجمان جهان شد.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

قانون یکم

به شما جسمی داده شده. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست

قانون دوم

در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که “زندگی” نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید.

قانون سوم

اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.

قانون چهارم

درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درس‌هایتان را بیاموزید.

قانون پنجم

آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید.

قانون ششم

قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید، سرزنش نکنید، تحقیر و مسخره نکنید، وگرنه سرتان می آید. خداوند شما را در همان شرایط قرار می‌دهد تا ببیند شما چکار می‌کنید.

قانون هفتم

دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.

قانون هشتم

انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد.

قانون نهم

جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.

قانون دهم

خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

الکساندر گراهام‌بل مخترع تلفن به سال ۱۸۴۷ در شهر «ادینبورو» اسکاتلند متولد شد. وی گرچه چند سالی بیش به مدارس رسمی نرفت ولی با همت خودش و تلاش خانواده‌اش از تحصیلات ممتازی برخوردار گردید. از آنجا که پدر گراهام متخصص فیزیولوژی صدا، اصلاح گفتار و آموزش به ناشنوایان بود علاقه و توجه او به مبحث بازیافت اصوات و صداها کاملاً طبیعی به نظر می‌رسید. گراهام‌بل در سال ۱۸۷۱ به شهر بوستون در ایالت ماساچوست آمریکا نقل مکان کرد. در آنجا در سال ۱۸۷۵ به برخی کشفیات مختلف دست یافت که سرانجام به اختراع تلفن منتهی گردید. بل اظهار نامه مربوط به درخواست ثبت حق انحصاری اختراع خود را در فوریه سال ۱۸۷۶ تسلیم کرد و امتیاز مربوط به آن چند هفته بعد به وی داده شد. (جالب اینکه شخص دیگری به نام الیشاگری در همان روز و تنها یکی دو ساعت دیرتر اظهارنامه ثبت اختراع وسیله کاملاً مشابهی را تسلیم مقامات مربوطه نمود

کمی پس از دریافت امتیاز مزبور گراهام بل دستگاه تلفن اختراعی خود را در سالن نمایشگاه سنتنیال فیلادلفیا به معرض نمایش گذاشت. اختراع بل با استقبال گرمی مواجه شد و جایزه‌ای نیز به او اعطا گردید. حق بهره‌برداری انحصاری از این اختراع در قبال مبلغ یکصدهزار دلار به کمپانی «وسترن یونیون تلگراف» پیشنهاد شد ولی کمپانی مزبور از خرید آن امتناع کرد. بنابراین بل و دستیارانش در ژوئیه ۱۸۷۷ خود به تأسیس شرکتی همت گماشتند که آن شرکت در حقیقت سلف همین کمپانی «آمریکن تلفن و تلگراف» امروزین بود. تلفن از همان آغاز توفیق تجاری بسیار بزرگی روبه‌رو گردید. اکنون نیز  AT&T بزرگ‌ترین تشکیلات بازرگانی خصوصی جهان است. ظاهراً بل و همسرش که در مارس ۱۸۷۹ حدود پانزده درصد سهام شرکت تلفن را داشتند تصور نمی‌کردند که کمپانی آنها به زودی تبدیل به شرکتی با سوددهی افسانه‌ای خواهد شد. آنها طی چند ماه اکثر سهام خود را با بهای متوسط هر سهم ۲۵۰ دلار فروختند. تا ماه نوامبر ارزش سهام شرکت به یکهزار دلار رسید. در سال ۱۸۸۱ آنها باز هم دست به کاری غیر عاقلانه زدند و یک سوم بقیه سهام باقی مانده خود را فروختند. با وجود این در سال ۱۸۸۳ ثروت بل و همسرش بالغ بر یک میلیون دلار می‌شد. با وجود اینکه بل در نتیجه اختراع تلفن فردی ثروتمند شده بود ولی همچنان به فعالیت‌های تحقیقاتی خود ادامه داد و چند وسیله سودمند دیگر، البته کم اهمیت‌تر از تلفن نیز اختراع کرد. او به کارهای مختلف علاقه داشت ولی توجه علاقه اصلی او کمک به ناشنوایان بود. همسرش بانویی ناشنوا بود که بل قبلاً به او درس می‌داد. بل دو پسر و دو دختر داشت اما پسرانش در همان اوان نوزادی از دنیا رفتند.بل در سال ۱۹۲۲درگذشت


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

آنتونی رابینز

امروز در نهایت خوشبختی در کنار بزرگ مردی نشسته ام که از مدتها پیش ایشان را می ستوده ام. نام وی دیپاک چوپرا است. رابینز: دیپاک، در کنار شما بودن برای من افتخاری بزرگ است. چوپرا: دیدار با شما نیز برای من افتخار بزرگی است. من سالهاست که برای شما ارزش و احترام قائلم. رابینز: از شما سپاسگزارم. شما در گذشته طبیبی کاملاً سنت گرا بودید اما اکنون یکی از  متخصصان پیشرو در پزشکی ذهن/ بدن و دانش نوین ایمنی شناسی روانی- عصبی هستید. ممکن است کمی درباره گذشته خود و اینکه این دگرگونی از کجا آغاز شد برای ما صحبت کنید؟

چوپرا: دگرگونی مدتی پس از آن آغاز شد که بیماران سروکار مستقیم پیدا کردم من در آغاز استاد دانشگاه بودم و در دانشکده پزشکی بوستون و پس از آن مدتی در هاروارد تدریس می کردم. اما وقتی به کار درمان بیماران سرگرم شدم دریافتم آن دیدگاههای نظری و دانشگاهی که بسیار هیجان انگیز می نمود، در زمینه ی چگونگی خوب کردن حال بیماران چندان کاری از دستش ساخته نیست.  مشاهده چنین وضعیتی برای من  بسیار ناامید کننده بود من از صبح تا شب در مطبم نشسته بودم و برای بیماران نسخه می نوشتم و در پایان روز احساس می کردم عامل مجاز فروش دارو هستم. و بنابراین می توان گفت این احساس نارضایتی و ناراحتی بود که مسیر زندگی مرا تغییر داد. رابینز: یا به عبارتی احساس رنج بود که شما را به سویی راند. چوپرا: بله، درست است، رنج. رابینز: آنگاه چه شیوه ای را دنبال کردید؟ شما در هند بدنیا آمدید آیا در آنجا به دنبال طب آیورودیک رفتید؟ چوپرا: بله، در سال 1980 با یک مدیتیشن به نام  TM آشنا شدم و در سال 1985 در یک همایش پزشکی به ظاهر بر حسب اتفاق با آقای ماهاریشی بنیانگذار مدیتیشنTM ملاقات کردم و او مرا به مطبش دعوت کرد و از من خواست درباره طب آیورودیک مطالعاتی داشته باشم.  من که چنین قصدی نداشتم و فقط از روی ادب به او گفتم که چنین کاری را انجام می دهم. هنگامی که از دفتر او خارج شدم و به سمت فرودگاه می رفتم دوستی از زمان دانشگاه را ملاقات کردم که کتابی در این زمینه به من داد و گفت که حتماً آن را بخوانم. من این اتفاق را یک نشانه تلقی کردم و شروع به خواندن آن کتاب کردم و مطالب آن را بسیار مفید و کاربردی ارزیابی کردم. آنگاه از ماهاریشی خواستم که مرا به هند بفرستد با اساتید بزرگ این علم آشنا شوم. رابینز: چه عاملی باعث شد به این باور برسید که راهکاری را که دنبال می کردید باید در فراسوی طب پزشکی سنتی یافت؟ چوپرا: مشاهده ی بهبودهای چشمگیر و سریع در بیماران مبتلا به آسم و آرتریت و سرطان مرا به فکر انداخت. به نظر می رسید که ما چندین میلیون سال تجربه آموزی نیاکانمان را به فراموشی سپرده بودیم، زیرا بدن انسان همانند یک کارخانه داروسازی پیشرفته تمام داروهایی را که کاروخانه معروف داروسازی "هافمن لاروش" می سازد و حتی بیشتر از آن را با کیفیتی بهتر، دوز مناسبتر، هدف گیری دقیق عضو، بدون هیچ گونه عوارض و با بهایی ارزانتر و همیشه در دسترس تولید می کند. ما میلیونها سال تکامل را پشت سر گذاشته ایم و در این مدت بدن تمام آزمون و خطاهای ممکن برای ساختن پادزهرها و آنتی بیوتیکها انجام داده و اکنون در بدن ماست. این بود که از خود پرسیدم: "چرا نباید از این گنجینه ی عظیم بهره برداری کنیم؟" رابینز: چه عاملی ما را از این کار باز می دارد؟ چوپرا: برخی مداخلات. خواب نما شدن به دست جامعه حاصل از شرطی شدن به دست جامعه. زیر پا گذاشتن ساده و اساسی طبیعت که بدنمان براساس آنها عمل می کند. در بدن ما همواره فرآیندهای ساده ای رخ می دهد. خوردن، آشامیدن، تنفس، گوارش، سوخت و ساز، دفع و ... تمام اینها به دست نوعی شعور و خود آگاهی اداره می شود، شبکه ای ارتباطی، شبکه ای هوشمند و آگاه که این فرآیند را اداره می کند. اگر بتوان با این شبکه ارتباط برقرار کرد می توان نود و پنج درصد بیماریها را درمان کرد. می ماند پنج درصد بیماریهایی که ریشه ای ژنتیکی دارند. ولی حتی بیماریهای ژنتیکی نیز نمودی از نیاکان ما هستند و اگر ما به آنچه با نسل خود انجام می دهیم توجه کنیم، نسل آتی بسیار بهتر از ما خواهد بود. رابینز: اکنون به ما بگویید بدن چیست؟ چوپرا: اگر پیش یک فیزیکدان رفته و از او بپرسیم که بدن چیست به ما خواهد گفت که بدن، گستره ای پویای انرژی آگاهی و باشعور است که پیوسته به بازسازی خود می پردازد. در واقع ما هر سال بدنی جدید می سازیم. بدنی که الآن صاحب آن هستیم میلیون ها اتم دارد. 98 درصد اتمهای بدن ما در زمانی کمتر از یکسال تجدید می شوند. ما هر ماه پوست جدید، هر سه ماه استخوان جدید و هر پنج روز دیواره معده جدید می سازیم. حتی سلولهای مغز ما که به کمک آنها می اندیشیم به عنوان ترکیبی از کربن، هیدروژن و نیتروژن و اکسیژن، همانی نیستند که سال پیش بودند. رابینز: فرض کنیم فردی به سرطان مبتلا می شود. آیا شما می خواهید بگویید توده ای که در بدن بیماری سرطان وجود دارد یکسال بعد همانی نخواهد بود که امروز هست؟ چوپرا: بله درست است. زیرا، تک تک اتمهای کربن، هیدروژن، اکسیژن ونیتروژن که ساختار این توده را تشکیل می دهند به دلیل تغییر سریعی که روی داده، همانند نیستند که شش ماه قبل بودند. اما به دلیل اینکه ساختار کوانتومی یا بنیادین آن، یا بعبارت دیگر حافظه سلولی و فرآیندهای فیزیولوژیکی آن در لایه های زیرین غیر مادی همان است، همچنان به همان شکل سابق نمود پیدا می  کند. به این می ماند که اگر می توانستم تک تک آجرهای این ساختمان را هر سال تغییر دهم هر بار به همین ساختمانی که الآن می بینیم می رسیدم. پس اگر من بخواهم از دست این توده خلاص شوم، ناچارم روح آن توده را بیرون برانم. و منظورم از روح، تکانه های اطلاعات، انرژی، گشتار، حافظه، پاسخهای شرطی شده و تمام چیزهایی است که ساختار غیر مادی آنرا تشکیل می دهند و آنرا به این شکل مادی نمودار می سازند. چنین برآورد شده است که ما هر روز بیش از شصت هزار فکر در سر می پرورانیم. جالب اینجاست که 95 درصد افکار اغلب مردم، همان افکار دیروزشان است. بنابراین ما همچون بسته ای از بازتابها و پاسخهای شرطی شده هستیم  که پیوسته از جانب مردم و محیط تحریک می شویم و بروندادهای بیوشیمی، رفتاری و سرانجام جسمانی کاملاً قبل پیش بینی بروز می دهیم. بدن ما هر روز به شش میلیارد تغییر سلولی تن می دهد که در یک درصد آن جهش صورت می گیرد، بنابراین در بدن ما هر روز سلولهای سرطانی ایجاد می شود که ما از آنها نجات می یابیم. رابینز: مشکل اینجاست که اگر ما به همان حالت عاطفی، همان فکر، همان باور و انتظار ادامه دهیم به همان نتیجه خواهیم رسید، زیرا همان ماده را برخواهیم گرفت و همه چیز را بر اساس آن معنا خواهیم کرد. آیا منظورتان این است؟ چوپراک دقیقاً زیرا دستور عمل مثل گذشته باقی می ماند. اگر همان ماده را با دستور عملی متفاوت بکار گیریم، نتیجه چیز دیگری از آب در خواهد آمد. در واقع همه چیز به برداشت و تعبیر و تفسیر ما از آنچه بر ما می گذرد بستگی دارد. اگر اتفاقی را لذت بخش تلقی کنیم موادی در بدن ما مترشح می شود که ضد سرطان و بیماری است و اگر همان اتفاق را با ترس همراه کنیم مواد بیوشیمیایی که در بدنمان تولید می شود باعث ضعف دستگاه ایمنی بدن می گردد. رابینز: در واقع برچسبی که بر هر رویداد می زنیم با خود آن رویداد برابر می شود. چوپرا: درست است، چیزی به اسم واقعیت وجود ندارد، بلکه برداشت از واقعیت است که وجود دارد و این برداشت همان تعبیر و تفسیری است که هر شخص برای خودش انجام میدهد. رابینز: کاملاً درست است. اکنون بیایید در مورد پلاسیبوها صحبت کنیم. واژه ای پلاسیبو به گوش بیشتر مردم آشناست اما بسیاری نمی دانند که ... چوپرا: که پلاسیبو چیست. پلاسیبو در واقع ساز و کار آفرینش است. اولین پلاسیبوهایی  که کشف شدند بی حس کننده ها و مسکن ها بودند. پژوهشگری کشف کرد که اگر به بیماری ماده ای بخورانند که هیچ خاصیت دارویی نداشته باشد و به او بگویید که این مسکن است و او این را باور کند بدن او شروع به ساختن ماده ای می کند که چهل هزار بار قویتر از هرویینی است که قاچاقچیان کوچه و بازار می فروشند و اگر همان ماده را به شخص دیگری بدهند و به او بگوییم با مصرف این دارو زخم معده ات بهبود می یابد، در اینجا بدن او دیگر هروئین تولید نمی کند بلکه مولکولی کاملاً اختصاصی به نام سد کننده گیرنده ی اچ 2 می سازد و اگر این ماده را به شخص سومی که فشار خون دارو بدهیم او مولکول ویژه ای به نام سد کننده ی بتا خواهد ساخت که نقش مؤثری در پایین آوردن فشار خوردن دارد. در هر یک از این موارد کاری که بیماران می کنند این است که باور یا فکری را که درست می پندارند برمی گیرند و آن را به مولکولی بسیار ویزه تبدیل می کنند. ما سازنده بدنمان هستیم. اگر به ژرفای هشیاری وجود خود فرو برویم به کشف این حقیقت نایل می شویم که ما در هر لحظه هستی حتی مولکولهای بدنمان را تولید می کنیم. رابینز: اکنوون بیایید درباره نوسیبوها صحبت کنیم، زیرا همانطور که باور ما به شفا بخش بودن چیزی می تواند باعث شود بدنمان مواد شفا بخش تولید کند، باور به مضر بودن چیز می تواند به همان اندازه برای ما دردسر ساز باشد. این طور نیست؟ چوپرا: بله، نوسیبوها در نقطه ی مقابل پلاسیبوها قرار دارند. واژه ها می توانند در نقش نوسیبو عمل کنند. مثلاً واژه ای "سرطان". هم که به پزشک به بیماری بگوید: "خانم اسمیت شما به سرطان سینه مبتلا هستید که به ریه و استخوانهایتان در حال گسترش است و شما دو سه ماه بیشتر زنده نخواهید ماند." اگر او زنی ساده و زود باور باشد این اطلاعات را برخواهد گرفت و به واقعیت تبدیل خواهد کرد. رابینز: منظورتان از ساده بودن این است که او دانش ومعلومات پزشک را بی چون و چرا می پذیرد؟ چوپرا: بله، او اختیار خویش را به واژه هایی که از زبان پزشک بیرون می آید سپرده است. رابینز: اکنون بیایید در مورد ایدز صحبت کنیم. بیشتر مردم می ترسند که مبادا هنگام آزمایش خون ناگهان مبتلا به ایدز تشخیص داده شوند اما همانگونه که من و شما می دانیم آزمایشها برای تشخیص آلوده بودن به ویروس ایدز نیست، بلکه برای تشخیص این است که آیا در خون آنان پادتن هایی مرتبط با این ویروس وجود دارد یا خیر. چوپرا: این یک نوسیبو است. رابینز: اکنون در جامعه ما ایدز به گونه ترویج می یابد که گویی قرار است همچون طاعون ما را نابود کند. نمی دانم با دکتر دویزبرگ استاد دانشگاه برکمی آشنا هستید یا نه. او ترویج می دهند می تازد. و از نظر من او برای این کار کاملاً واجد صلاحیت است. چوپرا: بله. اچ آی وی شاید بتواند عامل زمینه ساز در میزبانی مستعد باشد. این بیماری علت مادی ندارد. این ویروس شاید بتواند عامل نهایی در برانگیختن این بیماری در کسی که مستعد آن است، باشد. رابینز: چه عاملی آنان را مستعد می سازد؟ چوپرا: تعبیر و تفسیر آنان از واقعیت های زندگیشان. رابینز: یعنی همان افکار، احساسات، باورها وسبک زندگی آنان؟ چوپرا: بله، کاملاً. رابینز: پس قضیه به این سادگی ها نیست. چوپرا:درست است. در وافع من بیماران بسیاری دارم که به بیماری به اصطلاح ایدز- این برچسبی است که ما به آن می زنیم- مبتلا هستند اما از بیشتر مردم ساکن شهر بوستون سالمترند، تا آنجا که در ده سال گذشته حتی سرما هم نخورده اند. رابینز: ولی کسی به آنان گفته به این بیماری مبتلا هستند و آنان این را به خورد خود داده اند. چوپرا: بله، اما این برچسب و آزمایش خون اچ آی وی مثبت نشانه ی بیماری نیست. رابینز: به گفته ی دکتر دویزبرگ ثابت شده است بیشترین کاری که ویروس اچ آی وی از نظر بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی می تواند انجام دهد این است که از هر ده هزار سلول کمکی یکی را از بین ببرد. چوپرا: بله. این ویروس این روند را به کمک افکار، باورها، عواطف، ایده ها و تعبیرها و تفسیرهای خود ما تسهیل می کند. رابینز: و ما روزانه سلولهایی به مراتب بیشتر از آن تعداد که ویروس اچ آی وی از بین می برد جایگزین می کنیم. با وجود این مردم نتا یج آزمایشی را که حتی آزمایشی تشخیص ویروسی نیست که بتواند این تعداد اندک سلولها را از بین ببرد بعنوان تشخیص ابتلا به ایدز می پذیرند. به ما بگویید وقتی مردم این را می پذیرند چه بر سرشان می آید. چوپرا: وقتی آنرا می پذیرند باعث وقوع آن می شوند. رابینز: شاید به مصرف داروی azt روی آورند که عوارض جانبی آن تضعیف دستگاه ایمنی بدن است. چوپرا: نتیجه آن مشوش شدن ذهن و ترس و وحشت فراوان است. رابینز: تأثیر داروی azt بر بدن چیست؟ چوپرا: داروی azt دستگاه ایمنی بدن را بیش از پیش نابود می کند وعوارض جانبی بیشماری دارد. آمارهایی که در دست است نشان می دهد که این دارو در دراز مدت هیچ تأثیری در بهبود یا توقف پیشرفت این بیماری ندارد. رابینز: گویا این دارو در آغاز پس از آزمایشی کوتاه مدت از طرف مجامع پزشکی پذیرفته شد. چوپرا: پای پول زیادی در میان است. رابینز: همچنین من چندی پیش در مقاله ای خواندم که اگر کسی تاکنون آمپولی حاوی گاماگلوبین تزریق کرده باشد... چوپرا: نتیجه آزمایش ایدز او به غلط مثبت نشان داده خواهد شد. همچنین غیر از گاماگلوبین، پادگنهای بسیاری در محیط وجود دارند به غلط نتیجه ی آزمایش ایدز را مثبت نشان دهند. رابینز: همچنین 167 بیماری وجود دارد که همان نشانه های بیماری ایدز را دارند و روز بروز دایره شمول این بیماری گسترش می یابد. چوپرا: بله. ما در حال ساختن هیولایی از آن هستیم. رابینز: بزرگترین هیولا از نظر من ترس است. در جایی تعریف زیبایی را از استرس از شما خواندم. گفته بودید استرس بر پایه رویدادهای پیرامون ما ایجاد نمی شود، بلکه زمانی ایجاد می شود که ما رویدادی را نوعی تهدید و خطر تعبیر کنیم. چوپرا: استرس در واقع تعبیر و تفسیر ما از تهدیدهای فیزیکی یا فیزیولوژیکی است. استرس نه در ماست و نه در محیط، بلکه در تلقی ما از رویدادهای زندگی است. دکتر کن پلیتر تشبیه آموزنده ای در این مورد بکار می برد. او می گوید اگر کسی موج سواری ماهر باشد، هر موجی برای او لذت آور است و هیجان انگیز. رابینز: اکنون کمی درباره ی همگرایی با ما صحبت کنید. این پدیده برای من بسیار شگفت آور است... چوپرا: چشم! لابد تاکنون پرواز دسته جمعی پرندگان را در آسمان دیده ای و شاهد بوده ای که چگونه همگی آنان ناگهان همزمان با هم مسیرشان را تغییر می دهند. رهبر گروه هیچ زمانی در اختیار ندارد تا با فرستادن علایمی به دیگران به آنان بگوید ما می خواهیم به چپ و راست بپیچیم. آنها این کار را همزمان با هم انجام می دهند. زیرا بسامد مغز همه ی آنها یکی است. حرکت گروهی ماهیها هم همین گونه است. آنها چنان در کنار هم حرکت می کنند که گویی موجودی واحد هستند. همچنین اگر نوزادی را کنار سینه ی مادرش قرار دهیم، پس از مدتی ضربان قلب و آهنگ تنفس کودک با مادر یکی می شود. در جهان گرایشی وجود دارد که اطلاعات به گونه ای یکنواخت روان می شود. نیچه می گفت: "خیال می کنی تو هستی که می اندیشی ولی حقیقت آن است که بیشتر اوقات، تو اندیشیده می شوی." رابینز: این هم از انسانی که خود را خالق رویدادهایی زندگی خویش می داند! چوپرا: مگر این که بدانیم با وجود این، ما می توانیم بر آن شعور فراگیر و گسترده تأثیر بگذاریم. این هدف همان کاری است که من و شما انجام می دهیم. که بر آن شعور فراگیر تأثیر بگذاریم تا بتوانیم دنیای بهتری بسازیم و مقصود و هدف بیشتری به آن ببخشیم. رابینز: و راه انجام این کار آن است که مردم را توانمند سازیم تا به یاد داشته باشند که سرچشمه و آفریننده ی همه چیز خود آنان هستند. چوپرا: تا آنگاه از سطح فردی به سطح جمعی و زیستی گسترش پیدا کند و همه دنیا تغییر پیدا کند. محیط، همان کالبد گسترش یافته ماست. ما این محیط را جهان می خوانیم اما آن جسمم تأثیر بگذارم بر آن نیز می توانم تأثیر بگذارم. اگر من قادر هستم با سر سوزنی اراده انگشتانم را حرکت دهم، می توانم این کار با کالبد کیهانی خود نیز انجام دهم. رابینز: قبل از پایان گفتگو به ما بگویید که هدف زندگی چیست؟ چوپرا: هدف زندگی گسترش شادمانی است. رابینز: خودتان را در ده سال آینده در کجا می بینید؟ چوپرا: در گستره ی تمام احتمالات ممکن. من در هر لحظه از هستی ام به سوی ناشناخته گام بر می دارم. رابینز: از شما سپاسگزارم. خداوند پشت و پناهتان باشد. چوپرا: خداوند پشت و پناه شما نیز باشد.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

این متن گزیده ای از مصاحبه شبکه سی ان بی سی با آقای وارنر بافیت، دومین مرد ثروتمند دنیا که مبلغ 31 بیلیون دلار به موسسه خیریه بخشیده بود. دومین مرد ثروتمند دنیا در اینجا برخی از جلوه های جالب زندگی وی بیان شده: 1- او اولین سهامش را در 11 سالگی خرید و هم اکنون از اینکه دیر شروع کرده ابراز پشیمانی می نماید! 2- او از درآمد مربوط به شغل توزیع روزنامه ها، یک مزرعه کوچک در سن 14 سالگی خرید.. 3- او هنوز در همان خانه کوچک 3 اتاق خوابه واقع در مرکز شهر اوماها زندگی می کند که 50 سال قبل پس از ازدواج آنرا خرید. او می گوید هر آنچه که نیازمند آن می باشد، درآن خانه وجود دارد. خانه اش فاقد هرگونه دیوار یا حصاری می باشد. 4- او همواره خودش اتومبیل شخصی خود را می راند و هیچ راننده یا محافظ شخصی ندارد. 5- او هرگز بوسیله جت شخصی سفر نمی کند هرچند که مالک بزرگترین شرکت جت شخصی دنیا می باشد.. 6- شرکت وی به نام برکشایر هات وی، مشتمل بر 63 شرکت می باشد. او هرساله تنها یک نامه به مدیران اجرائی این شرکتها می نویسد و اهداف آن سال را به ایشان ابلاغ می نماید. 7- او به کارهای اجتماعی شلوغ تمایلی ندارد. سرگرمی او پس از بازگشتن به منزل، درست کردن مقداری ذرت بوداده (پاپکورن) و تماشای تلویزیون می باشد. 8- تنها 5 سال پیش بود که بیل گیتس، ثروتمندترین مرد دنیا، او را برای اولین بار ملاقات نمود. بیل گیتس فکر نمی کرد وجه مشترکی با وارنر بافیت داشته باشد. به همین دلیل او ملاقاتش را تنها برای نیم ساعت برنامه ریزی نموده بود. اما هنگامی که بیل گیتس او را ملاقات نمود، ملاقات آنها به مدت 10 ساعت به طول انجامید و بیل گیتس یکی از شیفتگان وارنر بافیت شده بود. وانر بافیت دومین مرد ثروتمند دنیا 9- وارنر بافیت نه با خودش تلفن همراه حمل می کند و نه کامپیوتری بر روی میزکارش دارد. توصیه اش به جوانان اینست که: از کارتهای اعتباری دوری نموده و به خود متکی بوده و بخاطر داشته باشند که: الف) پول انسان را نمی سازد، بلکه انسان است که پول را ساخته. ب) تا حد امکان ساده زندگی کنید. د) بدنبال مارکهای معروف نباشد. آن چیزهائی را بپوشید که به شما احساس راحتی دست میدهد. ه) پول خود را بخاطر چیزهای غیر ضروری هدر ندهید. تنها بخاطر چیزهائی خرج کنید که واقعا به آنها نیاز دارید. و) نکته آخر اینکه، این زندگی شماست. چرا به دیگران این فرصت را می دهید که برای زندگیتان تعیین تکلیف نمایند؟

وانر بافیت دومین مرد ثروتمند دنیا او هرگز جلسات یا مکالمات تلفنی را بر مبنای یک شیوه قاعده مند برگزار نمی نماید. او به مدیران اجرائی خود 2 اصل آموخته است: اصل اول: هرگز ذره ای از پول سهامداران خود را هدر ندهید. اصل دوم: اصل اول را فراموش نکنید.


نوشته شده در تاريخ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, توسط حسن

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد